هشدار در باره سهمیه یواشکی کنکور برای فرزندان اساتید دانشگاهها در رشته های پزشکی
خبری در فضای مجازی بهویژه در گروههای پزشکی در حال دستبهدستشدن است که حکایت از این دارد که یک نوع سهمیه جدید برای اعضای هیئت علمی دانشگاهها وجود دارد که تصویب و اجرای آن در فضایی محرمانه و غیرشفاف انجام شده است
در واقع آنچه متوجه شدهایم این است که «براساس پیشنهاد مشترک وزرای علوم و بهداشت، طرح اعمال یک سهمیه ویژه برای فرزندان هیئت علمی کشور تصویب شده است».
در تعدد اخبار مربوط به برجام و معیشت و سیل و قتل، اینگونه خبرها چندان توجه عمومی را موجب نمیشود، اما واقعیت این است که اخباری که در آینده جمع کثیری از مردم تأثیر خواهند گذاشت، اصلا کماهمیت نیستند.
دردناک است که خبر وجود 26 نوع سهمیه مختلف در کنکور سراسریای که ماه گذشته اعلام شد هم حساسیتی را برنینگیخت و ناراحتکننده است که اعتراضات گاه و بیگاه فضای رسمی یا رسانهای یا مجازی به انواع و اقسام سهمیهها تنها منجر به این شده که مسئولان شورای انقلاب فرهنگی از بازنگری و دستهبندی این سهمیهها بگویند.
شکی نیست که در شرایط خاص کشور در مقاطعی شرایطی ویژه برای افرادی که به دلایل موجه امکان رقابت عادلانه در کنکورها و آزمونها را نداشتند، باید در نظر گرفته شود، اما متأسفانه شرایط ویژه و مقاطع زمانی محدود به کام آنها که میتوانستند خود یا خانواده و نزدیکان خود را دارای امکان برتری کنند خوش آمده است و شاهد هستیم که با وجود آنکه کشور در شرایط خاص و ویژهای قرار ندارد، سهمیهها و سهمیهایها بیشتر و بیشتر شدهاند و این موضوع بهویژه در مقاطع تحصیلی تکمیلی و مثلا رشتههای تخصصی و فوق تخصصی پزشکی، آشکارا یکی از دلایل برآوردهنشدن آرزوهای نخبگان بدون سهمیهای کشور و تمایل آنان به مهاجرت از کشور است.
متأسفانه باید به این نکته اشاره کرد که در ساختار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، اکثریت مسئولان و تصمیمسازان و مدیران حال حاضر برخوردار از این امتیازات بوده و هستند و طبیعی است که «رطب خورده منع رطب چون کند؟».
در نهایت اینکه با طرحهای عجیب و غریبی مثل افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی پزشکی و پذیرش دانشجوی پزشکی در شهرهایی که امکان آموزشدادن مناسب به دانشجویان پزشکی را ندارند و این اعمال سهمیههای مختلف و بیانگیزگی آشکار بسیاری از نخبگان برای ورود به رشتههای تخصصی و مهاجرت بسیاری از پزشکان جوان، سطح کیفی پزشکی ایران را تحت تأثیر قرار خواهد داد و باعث افت آشکار آن خواهد شد.
در حالی که این روزها کیفیت ارائه خدمات پزشکی و سطح مهارتهای پزشکان و کادر درمان ایران در منطقه کمنظیر یا بینظیر است، اما در آینده پزشکانی تربیت خواهند شد که این سطح از توان و نخبگی را ندارند و آموزشی در این سطح هم نخواهند دید.
قطعا در آینده با حسرت از دوران «باشکوه» پزشکی ایران یاد خواهد شد و درباره دلایل افت و بروز مشکلات در ساختار آموزشی آن سیاههها نوشته خواهد شد، اما احتمالا در آن زمان هم کسی از این نخواهد گفت که دلسوزان بارها «هشدار» دادند اما «منافع» نگذاشت که این هشدارها شنیده شوند یا به آنها ترتیب اثر داده شود.