نتایج در این بخش نمایش داده می شود

منطقی و معقول باشیم

چند روزی می‌شد که مدام زنگ می‌زد و گله‌مند از اینکه چرا به او و صبیه‌اش (دخترش) سری نمی‌زنم و از وضع و حال تحصیلی او جویا نمی‌شوم.
من هم مثل خیلی از مردم، یک سر داشتم و هزار سودا. از صبحِ اول وقت که از خواب برمی‌خیزم، یک یک کارهایم را که با عجله و شتاب انجام می‌دهم، بازهم می‌بینم که آخر وقت صد تا کار نکرده روی زمین مانده دارم؛ اما نمی‌توانستم بگویم نه؛ هر چه باشد رفیق قدیم بود و همکلاسی سابق؛ حالا بعد از سال‌ها کارش به ما افتاده بود و قرار گذاشته بودیم که سری بزنیم و من ببینم که حال درسی دخترش چطور است.
این بود که از بین وقت‌های مرده و نمرده، ساعتی را تعیین کردیم تا هم دیداری تازه کنیم و هم اینکه ما با چند و چون مطالعه درسی دختر خانم ……

ایشان که داشت خودش را برای کنکور امسال آمده می‌کرد آشنا شویم. حالا منزل شریف‌شان کجا بود؟ آن سر عالم پای کوه در محله عیان نشین و کلاس‌دار شهر؛ اما همان‌طور که گفتم چاره‌ای نبود و در یک بعد از ظهر گرم که هر چه به بالای شهر نزدیک‌تر می‌شدی این هوا دل‌انگیزتر می‌شد، خودم را به منزل دوست قدیم رساندم که در کمرکش یک برج سر به فلک کشیده شیک قرار داشت.
نیم ساعتی طول کشید تا تعارفات معمول صورت گرفت و ما با نوشیدن یک لیوان شربت خنک شدیم و با خوردن میوه جان تازه‌ای پیدا کردیم و گپی زدیم؛ اما در همین زمان کوتاه دستگیرم شد که دوست قدیم ما که دور از جان در دوره دبیرستان به قول خودمان شاگرد کودنی هم بودند، خیلی علاقه‌مند هستند که دختر عزیزشان پزشک بشوند و به جامعه خدمت نمایند، و حتی فرمودند: به دخترم گفته‌ام که ان‌شاءا… وقتی دکتر شدی، شب‌های جمعه را به خاطر آمرزش پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ باید رایگان ویزیت کنی و از خلق‌ا… حق طبابت نگیری. خرج تحصیلت هم با خودم و دوست دارم تا آنجا بخوانی که مستقیم تخصص بگیری.
مادر گرامی‌شان هم کوتاه نیامدند و کلی تعریف و تمجید کردند و گفتند که دختر نازنینشان گل سرسبد فامیل بوده و برای همه دخترهای فامیل الگو هستند و خلاصه تمام عالم یک طرف و او یک طرف! حتی اشاره داشتند دایی‌ بزرگشان که عاشق داندانپزشکی و دختر ما با هم هستند، از همین حالا یک یونیت خوبی برای دختر گلم زیر سر کرده‌اند و قصد دارند که به مجرد قبولی در دانشگاه، آن را بخرند و بگذارند کنار؛ برای روزی که دختر گلم می‌خواهد مطب باز کند، و همه این تعریف و تمجیدها در حالی اتفاق می‌افتاد که ما هنوز دختر گل خانواده را زیارت نکرده بودیم؛ حتی یک لحظه از ذهنم گذشت که نکند فکر کرده‌اند من آمده‌ام به خواستگاری برای پسرم که این طور تعریف می‌کنند! و به هر حال طول کشید تا من پررویی کردم و سراغ داوطلب گرامی کنکور را گرفتم که من را همان عزیز به یکی از اتاق‌های متعدد آن سرا راهنمایی کرد و فرمود: اتاق مطالعه خانم دکتر اینجاست! بفرمایید. وقتی وارد شدم، دختر خانم جوانی بعد از آنکه تبلت سفیدش را خاموش کرد مؤدبانه سلام کرد و هر دو در گوشه‌ای از اتاق بزرگش پشت میز نشستیم.
با آن تعاریفی که والدین کرده بودند و با آن قول و قرار دایی جان انتظار داشتم که یکی از چهره‌ها و رتبه‌های برتر کنکور را ببینم؛ اما این طور نبود، او دختر بسیار معمولی، مؤدب و ماخوذ به حیایی بود که نه سودای پزشکی و دندانپزشکی داشت و نه ظرفیت این کار را؛ اصلاً وقتی باهم گپ و گفت کردیم و یک ساعتی باهم صحبت کردیم، متوجه شدم که علایق و استعداد واقعی او چیز دیگری است و در اصرار و رودربایستی والدین تن به این کار داده و پیش می‌رود، و پرواضح است برای من که عمرم را در این کار صرف کرده‌ام، حاصل کار هم نه والدین را راضی می‌کند و نه آن دایی دست و دل باز و نه این طفلکی دختر محجوب درسخوان و شاعر پیشه را .
آری، او بیشتر به شعر و شاعری علاقه‌مند بود تا به یونیت دندانپزشکی و طبابت و امثالهم؛ تازه اگر هم علاقه‌مند به این رشته بود، طفلکی توانش در این حد نبود و جان کلام اینکه این داوطلب عزیز به دست وپای من افتاد و خواهش و تمنا که من تلاش خودم را به احترام پدر و مادرم که خیلی عزیزند کرده‌ام، اما مطمین نیستم که کاری از پیش ببرم؛ در ثانی، من اصلاً عشق و علاقه‌ای به این کار ندارم و نهایت اینکه در لفافه تمام حالی رفیق و همکلاس دیروز کردیم که صبیه شما بسیار زحمت کشیده، اما اگر نتیجه دلخواه نبود دنیا آخر نشده است و نگران نباشید و شاید قسمت و تقدیر او چیز دیگری باشد و اشاره به اینکه استعداد نویسندگی و شاعری خوبی دارد و خداحافظی.
اما کم نیستند والدینی که از قبل می‌بُرند و می‌دوزند و حتی گز نکرده پاره می‌کنند و بیشتر علایق خودشان را جانشین خواسته‌های فرزندشان می‌کنند و اجازه نمی‌دهند که آنها آینده خودشان را به دست خود رقم بزنند و تصمیم بگیرند، و بسیاری از اوقات به توانایی‌ها و ظرفیت‌ وجودی و علمی فرزند خود بی‌توجه هستند و بدون بررسی منطقی، به حسب علاقه، فرزند عزیز خود را از همین حالا جزو رتبه‌های برتر کنکور می‌شمارند و غافلند از اینکه با همین کار از همین حالا بار روانی برای داوطلب ایجاد می‌کنند که همین بار روانی ممکن است در سرنوشت او تاثیرگذار باشد و مسیر کلی شغلی و تحصیلی‌اش را تغییر دهد. بار روانی، درست مثل آن است که ما تیم فوتبال کشورمان را بدون توجه به جوانب کار در مرحله دوم مسابقات جام جهانی بدانیم و پر واضح است که اگر آنها در بازی خود موفق نشوند، باعث می‌شود که برای بازی‌های بعدی خود هم دچار افت روحی شده و به کلی بازی‌ها را از دست بدهند.
پس والدین گرامی! اکنون که نرم نرمک به زمان برگزاری آزمون سراسری نزدیک می‌شویم، سعی نکنید که با بیان انتظارات جور واجور، ذهن فرزندان و دانش‌آموزان دلبند خود را به سمتی هدایت کنید که اگر خدای ناکرده موفقیت مورد نظر شما حاصل نشد فرزندان عزیزتان دچار افت روحی شوند.
دانش‌آموزی که ذکر آن رفت، دانش‌آموز بسیار معمولی و متوسط‌الحالی بود و اگر با او هماهنگی و همدلی مناسب صورت پذیرد ان‌شاءا… می‌تواند در رشته‌ای مناسب در یک دانشگاه دولتی در مقطع کارشناسی قبول شده و ادامه تحصیل دهد؛ اما دانش‌ و سواد او در حدی نیست که به یکباره در رشته پزشکی یک دانشگاه دولتی در قلب تهران پذیرفته شود؛ لذا توصیه ما در این شماره به والدین گرامی که با هزار امید و آرزو یک محیط آرام فراهم می‌کنند و فرزندان عزیز خود را برای آینده «ساپورت» می‌کنند تا فردا افرادی مفید و کارآمد برای اجتماع باشند، این است که خدای ناکرده، خواسته و ناخواسته، فرزندان دلبند خود را به سمتی سوق ندهند که خود آرزویشان بوده و به آن دست نیافته‌اند. آینده فرزندان شما متعلق به خود آنهاست، و با مشاوره و هدایت صحیح والدین، آنها فقط باید راه مناسب رسیدن به آرزویشان را پیدا کنند. کم نیستند افرادی که به توصیه اقربا و نزدیکان خود در مسیری افتاده‌اند که پس از چندی با صرف هزینه مالی و غیرمالی دوباره عقبگرد کرده و پس از آنکه زمان را از دست داده مجدداً شروع کرده و به سمت آمال خود حرکت کرده‌اند. همان‌گونه که خداوند کریم فرموده است: «لا نکلف نفساً الا وسعها» این مضمون که ما از هر بنده‌ای به اندازه وسع و توانش انتظار داریم، والدین هم به عنوان خدایان کوچک فرزندان در روی زمین، باید توقعات و انتظارات منطقی و معقولی از فرزندان خود داشته و در این آخرین روزها و هفته‌های آمادگی برای آزمون زندگی شغلی، نه تنها ایشان را دلگرم کنند، بلکه با تصمیمات صحیح و منطقی خود، داوطلبان را نسبت به آینده‌شان امیدوارتر نمایند. پر واضح است که ثمره تصمیمات صحیح و منطقی والدین، در آینده‌ای نزدیک اثرات مثبت خود را نشان خواهد داد.
ان‌شاءا…
هفته نامه خبری و اطلاع رسانی پیک سنجش

ارتباط با استاد علی سلیمانی :

02187761396

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.