فرمول حفظ کردن فايده اي ندارد؛ بايد فيزيک و رياضي را درک کرد (بخش اول)
کمي بيش از يک هفتۀ ديگر، آزمون سراسري سال 1401 در گروههاي پنجگانه آزمايشي در حوزههاي امتحاني 31 استان کشور و برخي از کشورهاي ديگر برگزار ميشود. به همين خاطر، مناسب ديديم که در اين شماره و شمارۀ آينده، که پيش از برگزاري آزمون سراسري منتشر ميشود، به باز نشر گفت و گوي اين نشريه با چند تن از رتبههاي ممتاز آزمون سراسري سالهاي گذشته بپردازيم تا مطالعۀ اين گفت و گو از سوي داوطلبان آزمون سراسري سال جاري، بتواند موجب بهرهگيري آنها از تجربيات و راهکارهاي داوطلبان موفق آزمونهاي سراسري سالهاي گذشته، در راستاي هر چه بهتر برگزار کردن اين آزمون توسط اين عزيزان شود.
هميشه نحوۀ مطالعۀ، فعاليت، تفريح و، در کل، زندگي داوطلبان تک رقمي در آزمون سراسري، براي ساير داوطلبان، به خصوص داوطلبان سال بعد، جالب و خواندني است. داوطلبان ميخواهند بدانند که چطور يک داوطلب ميتواند در اين مسابقۀ ملي و سراسري، گوي سبقت را از بقيه بربايد و بهترين نتيجه را کسب کند؛ از همين رو، نشريه پيکسنجش، طبق روال هر سال، با تعدادي از رتبههاي برتر آزمون سراسري گفت و گوهاي مبسوطي دارد و از آنها دربارۀ کمّ و کيف مطالعه و نحوۀ آمادگي علمي و روحيشان براي شرکت در آزمون سراسري سؤال ميکند.
پاسخ به اين پرسشها مشخص ميکند که خود داوطلبان تک رقمي هم شيوۀ يکساني براي مطالعه و آمادگي براي آزمون سراسري ندارند و در همين گفت و گو ميبينيد که براي مطالعه و يادگيري يک درس، شيوههاي بعضاً متفاوتي را در پيش گرفتهاند. ما معتقد نيستيم که داوطلب امسال براي موفقيت در آزمون سراسري بايد جا پاي داوطلبان برتر بگذارد؛ چون توان علمي، آمادگي روحي و جسمي و، در کل، شرايط هر داوطلبي با ساير داوطلبان، به ويژه با رتبههاي تک رقمي، متفاوت است؛ ولي بدون شک، ميتوان از سخنان اين عزيزان بهرههاي بسيار برد و مطالعۀ سخنان و نحوۀ کار آنها براي داوطلبان آزمون سراسري پيشِ رو، خالي از فايده نخواهد بود.
از همين رو، چندي پيش با دانا افاضلي، رتبۀ 3 کشوري، فاطمۀ جعفري، رتبۀ 8 کشوري و محمد مهدي ابوترابي، رتبۀ 10 کشوري گروه آزمايشي علوم رياضي و فني آزمون سراسري سال 98 گفت و گويي داشتيم. با تشکر از اين عزيزان، که در اين گفت و گو شرکت کردند، بخش اول اين گفت و گو، که دربارۀ نحوۀ مطالعۀ دروس عمومي و اختصاصي حاضر در آزمون سراسري است، خدمتتان تقديم ميگردد.
* اولين و مهم ترين سؤالي که براي اکثر داوطلبان پيش ميآيد، اين است که هر درس را چگونه مطالعه کرديد؟ لطفاً به هر درس به طور مجزا بپردازيد.
ادبيات
فاطمه جعفري: ادبيات را هم به صورت موضوعي ميخواندم و هم درس به درس مطالعه ميکردم؛ براي مثال، گاه پيش ميآمد که يک ساعت تست لغت ميزدم؛ چون از خاطرم ميرفت، و از طرف ديگر به صورت درس به درس مفاهيم و تمرينها را خواندم و چند بار دوره کردم؛ در واقع، حدود سه يا چهار بار کتابهاي ادبيات را خواندم و، در عين حال، مباحثي مثل لغت يا آرايه را جدا مطالعه ميکردم و تست ميزدم؛ البته آرايه براي من مبحث پر چالشي بود. به نظر من خيلي جاها ابهام داشت و پاسخ صحيح بستگي به سليقۀ طراح داشت. در کل، تا قبل از تعطيلات نوروزي، هفتهاي سه الي چهار ساعت ادبيات ميخواندم و بعد از ايام نوروز نيز هفتهاي پنج تا شش ساعت براي ادبيات وقت ميگذاشتم.
دانا افاضلي: چون دانشآموز المپيادي بودم، در سالهاي دهم و يازدهم دروس عمومي را خوب مطالعه نکرده بودم؛ در واقع، من از آّن زمان شروع به درس خواندن جدي براي کنکور کردم. براي تسلط بر لغات ادبيات، هر روز واژگان سه درس را مطالعه ميکردم و اين کار را تا نزديک کنکور ادامه دادم. براي مبحث املا، روي کلماتي که ارزش املايي دارند، مثل هم آواها، کار ميکردم. قرابت معنايي را موضوعي مطالعه ميکردم و قبل از اينکه شروع به تست زدن کنم، روي مفاهيم عميق شدم و در نتيجه در تست زدن مشکلي نداشتم. آرايههاي ادبي را هم به کمک کتابهاي کمک آموزشي فراگرفتم و به تسلط نسبي در اين مبحث رسيدم. در کل، براي من، ادبيات سختترين درس عمومي بود و به خودم اجازه داده بودم که چند سؤال را نزنم! از لحاظ زماني هم هفتهاي چهار تا چهار و نيم ساعت براي اين درس وقت ميگذاشتم.
محمد مهدي ابوترابي: براي ادبيات، بيشتر از رياضي و فيزيک وقت گذاشتم؛ البته تا آمدن نوروز، هفتهاي دو يا سه ساعت وقت ميگذاشتم، اما وقتي ديدم که وضع دروس عموميام بدتر از اختصاصي است، بعد از عيد روي درسهاي عمومي، به خصوص ادبيات، وقت گذاشتم. شايد حدوداً هفتهاي 20 ساعت ادبيات ميخواندم و در نتيجه درصد ادبياتم را در آزمونهاي آزمايشي، از 20 به 70 تا 80 درصد رساندم.
* چطور اين کار را کرديد؟
محمد مهدي ابوترابي: لغتها را چهار يا پنج بار کامل خواندم و يک هفته مانده به کنکور، آنها را دوره کردم. قرابت را از همان اول تابستان کار ميکردم و هفتهاي دو تا سه ساعت را به آرايهها اختصاص ميدادم.
براي مطالعه و يادگيري دستور، کار خاصي نکردم و صرفاً به کلاس درس و حرفهاي معلم اکتفا کردم؛ اما براي آرايهها از کتابهاي کمک آموزشي کمک گرفتم.
عربي
دانا افاضلي: با درس عربي مثل ادبيات کاملاً بيگانه بودم و ابتداي سال دوازدهم واقعاً برايم سخت گذشت و درکي از اين درس نداشتم، ولي وقتي به قواعد آن تسلط پيدا کردم، اين درس برايم راحت شد؛ چون درس قانونمندي است و با تست زدن ميشود به ترجمه و قواعد آن مسلط شد. خود من، با اينکه در ابتدا از عربي واهمه داشتم، از اواسط فروردين ماه، کمترين وقت را براي اين درس گذاشتم؛ البته تا قبل از عيد، هفتهاي پنج ساعت براي مطالعۀ عربي وقت ميگذاشتم.
فاطمه جعفري: در درس عربي از ابتدا خوب بودم؛ چون از دورۀ اول متوسطه، خيلي خوب به ما عربي را درس داده بودند و قواعد عربي در واقع ملکۀ ذهنم شده بود. تنها چالشم در مبحث درک مطلب بود. براي تسلط به اين بخش، به خصوص بعد از عيد، خيلي کار کردم، اما در نهايت هم به يکي از درک مطلبها در کنکور نتوانستم پاسخ بدهم.
محمد مهدي ابوترابي: سال يازدهم، روي عربي خيلي وقت گذاشتم؛ چون عربيام در سال دهم بد بود و ميدانستم بايد براي موفقيت در کنکور، در اين درس قوي شوم؛ حتي عربي سال دهم را هم خواندم و قواعدش را نيز کار کردم. همان سال يازدهم در ترجمه قوي شدم. از آنجايي که پاسخ دادن به سؤالهاي ترجمه تکنيک دارد، بايد فعلها را بررسي کرد و با زمانها آشنا بود و در گزينهها تفاوت زمانها را به دست آورد. بيشتر اوقات، با دقت در فعلها ميشود به پاسخ صحيح رسيد، و اگر هم در موارد اندکي اين روش پاسخگو نباشد، ميتوان سراغ ضميرها رفت.
به نظر من، در عربي کتاب درسي خيلي مهم است؛ چون يک مجموعه از آيات و جملات موجود در کتاب، پرتکرار و مهم هستند. سال دوازدهم با درک مطلب مشکل داشتم تا اينکه بعد از تعطيلات نوروز، روزي يک درک مطلب حل کردم و به مرور در اين مبحث هم تسلط لازم را پيدا کردم. در کل، هفتهاي دو ساعت براي عربي وقت ميگذاشتم.
معارف اسلامي
فاطمه جعفري: در تابستان پيش از سال دوازدهم، با اين درس خيلي مشکل داشتم و در تستها هم موفق نبودم. بالاخره به اين نتيجه رسيدم که بايد متن کتاب را ريز به ريز بخوانم و به پيام آيات توجه کنم. بعد از عيد هم چند دور کتابهاي معارف را دوره کردم و بعضي از مباحث آن را هم جداگانه و به دفعات مرور کردم. به نظر من در اين درس، تستزني خيلي مهم است و به داوطلب ايده ميدهد که به چه نکتههايي بايد توجه داشته باشد. براي درس معارف، در تابستان هفتهاي دو ساعت وقت ميگذاشتم و آرام آرام اين زمان را زياد کردم و بعد از عيد حدود پنج تا شش ساعت در هفته، معارف اسلامي را مطالعه ميکردم.
محمد مهدي ابوترابي: در تابستان، معارف دهم و يازدهم را به طور کامل خواندم؛ البته کتاب يازدهم، چون در طول سال يازدهم آن را خوانده بودم، برايم راحت بود. سال دوازدهم، هفتهاي يک يا دو درس ميخواندم و جلو ميرفتم و بر اساس بودجهبندي آزمونهاي آزمايشي که ميدادم، درسهاي دهم و يازدهم را مرور ميکردم. به نظر من در درس معارف، کتاب درسي اصل است؛ چون هم نوع نوشتار و نگارش کتابهاي کمک آموزشي، با کتاب درسي فرق دارد و گاهي داوطلب را به اشتباه مياندازد. براي من اصل و مبنا کتاب درسي بود و در کتاب درسي هم آيات خيلي مهم هستند.
ساعت مطالعهام نيز به اين صورت بود که تابستان هفتهاي سه يا چهار ساعت اين درس را ميخواندم. از مهرماه تا تعطيلات نوروز نيز هفتهاي دو ساعت آن را ميخواندم. بعد از عيد، چون تستها را خوب پاسخ ميدادم، تا دو هفته مانده به کنکور، وقت خاصي روي معارف نگذاشتم، اما بعد حس کردم که درسها يادم رفته است؛ براي همين در سه روز، يعني در 30 تا 33 ساعت، يک دور ديگر کتابهاي معارف را مرور کردم.
دانا افاضلي: براي من، اول درس معارف و بعد از آن ادبيات سخت بود. راستش نميتوانستم منطق خاصي در سؤالهاي تستي اين درس پيدا کنم. هر هفته از دبيرمان ميپرسيدم که چرا پاسخ فلان تست، اين گزينه شد.
بالاخره دبيرمان گفت که بايد براي اشراف داشتن بر درس معارف، به اين نکته دقت داشته باشي که سؤال از کدام درس و مبحث طرح شده است، نه اينکه به دنبال تحليل سؤال باشي، و فقط هم بايد کتاب را بخواني. همين ويژگيهاي درس معارف و اينکه بايد کاملاً بر کتاب مسلط ميشدم، باعث شد که بيشترين وقت را در هفته براي آن بگذارم و هفتهاي شش تا هفت ساعت اين درس را ميخواندم و تنها درسي هم بود که تا آخرين هفتۀ قبل از کنکور نگرانش بودم؛ چون تا اوايل خرداد هم به درصد دلخواه خودم در آن نرسيده بودم.
زبان خارجي
محمد مهدي ابوترابي: زبانم خوب بود و وقت خاصي هم براي اين درس نگذاشتم. در آزمونهاي تستي هم در زمان کمتري نسبت به زمان تعيين شده، ميتوانستم به سؤالهاي زبان پاسخ بدهم.
فاطمه جعفري: زبان خارجي، پايينترين درصد من در آزمون سراسري بود؛ چون زبانم خوب بود و فکر ميکردم که نيازي به مطالعه و تستزني ندارم، و همين وقت نگذاشتن براي درس زبان، برايم مشکل ساز شد.
دانا افاضلي: از دوره ابتدايي کلاس زبان رفتهام و زبان در ذهنم نهادينه شده است، ولي با اين همه، در تستهاي گرامر مشکل داشتم؛ چون من در SPEAKING و LEASINING قوي بودم و در آزمون سراسري نيز، علاوه بر آن دو بخش، گرامر هم اهميت دارد.
رياضي
فاطمه جعفري: رياضي و فيزيک را خيلي دوست دارم و بيشترين وقت خودم را هم براي اين دو درس گذاشتم؛ در واقع هر وقت خسته ميشدم، تست حسابان ميزدم؛ تا جايي که بعد از عيد، با هيچ نکتۀ جديدي در اين دو درس روبرو نميشدم.
* اما خيلي از داوطلبان با درس رياضي مشکل دارند؛ براي مثال، در آزمون سراسري 1397، از 150 هزار داوطلب گروه آزمايشي علوم رياضي و فني، حدود 55 هزار داوطلب در اين درس درصد منفي کسب کرده بودند!
فاطمه جعفري: به نظر من، بچهها بايد ذهنيتشان را نسبت به رياضي تغيير دهند تا متوجه شوند که اين درس چقدر جذاب است.
تمرين حل کردن در رياضي خيلي مهم است؛ حتي در کنکور نيز خيلي از سؤالها تکراري است و فقط عددها عوض ميشوند. باز هم ميگويم که داوطلبان، اگر تمرين حل کنند و روي رياضي وقت بگذارند، متوجه ميشوند که رياضي درس سختي نيست و ذهنيت منفيشان را نسبت به اين درس کنار ميگذارند.
آقاي افاضلي! شما دانشآموز المپياد رياضي بوديد. اين المپيادي بودن چقدر در درس رياضي ياور شما بود؟
دانا افاضلي: مباحث گسسته و هندسه را در المپياد خوانده بودم و در واقع در سطح بالاتري هم کار کرده بودم، اما در حسابان، مباحث المپياد ربطي به کنکور نداشت و از مباحث گسسته و آمار و احتمال نيز در المپياد سؤالي مطرح نميشود؛ يعني درسهايي در رياضي بود که من بلد نبودم و تا مدتي هم در آزمونهاي آزمايشي، يا اين تستهاي مربوط به مباحث را نميزدم يا غلط ميزدم. کاري که کردم اين بود که در مبحث احتمال، خيلي به صورت مفهومي در آن عميق شدم؛ البته من در کل با رياضي مشکلي نداشتم و خيلي هم براي اين درس وقت نميگذاشتم. اگر هم ميخواستم وقت بگذارم، بيشتر براي مبحث گسسته وقت ميگذاشتم.
* شما چه پيشنهادي براي توانمند شدن داوطلبان در درس رياضي داريد؟
دانا افاضلي: خيلي از اوقات در مباحث رياضي، مثل حسابان، شما با يک شکل يا نمودار کشيدن، ميتوانيد به پاسخ صحيح برسيد؛ در حالي که مدرسان کنکور از شما ميخواهند که مشتق بگيري و با حل تمرين که وقتگير است، جلو بروي.
محمد مهدي ابوترابي: براي هر مبحث رياضي، هفتهاي سه ساعت وقت ميگذاشتم، اما بعد از عيد کلاً وقتي براي اين درس نگذاشتم. به نظر من، در مطالعه و فراگيري رياضي، معلم و نحوۀ کار او اهميت بسياري دارد.
فيزيک
فاطمه جعفري: همان طور که پيش از اين گفتم، رياضي و فيزيک را خيلي دوست دارم. در فيزيک معلم نقش مهمي دارد تا بتوان آن را به صورت مفهومي ياد گرفت. معلم ما ميگفت فيزيک را جوري ياد بگيريد که اگر سر جلسۀ آزمون سراسري، هيچ فرمولي را به خاطر نياورديد، باز هم بتوانيد به سؤالها جواب بدهيد. من در فراگرفتن مباحث فيزيک وسواس داشتم و روي جزييات آن دقت زيادي ميکردم شايد اين مباحث را هفتهاي هشت ساعت مطالعه ميکردم. به نظر من، طرح سؤال از مباحث فيزيک، خيلي به داوطلب کمک ميکند؛ اينکه خودت از يک مبحث سؤال در بياوري و ببيني بهترين سؤالهايي که ميشود از يک مبحث درآورد، چه ميتواند باشد.
دانا افاضلي: فيزيک را از صفر شروع کردم، اما با اين درس مشکلي نداشتم. فيزيک تيپبندي بيشتري دارد و به نظر من، با تلاشي کمتر از رياضي، ميشود بر مباحث آن مسلط شد. من، چون تابستان منتهي به سال دوازدهم مشغول المپياد بودم، يک مجموعه از فصلهايي را که در تابستان درس داده يا مرور شده بود، سر کلاس درس نبودم؛ از جمله کل فيزيک دهم و فصل اول فيزيک يازدهم را؛ اما با اين حال، نگران نشدم و در دي ماه و تعطيلات عيد، سعي کردم که عقب ماندگيهاي خودم را جبران کنم.
به نظر من، درس فيزيک را بايد حس کرد، و اگر بخواهي به صورت فرمولي جلو بروي، نميتواني از اين درس نتيجه بگيري؛ براي مثال، مبحث گازها را بايد حس کرد؛ اينکه اگر گازي را فشرده کنيم، دما بالا ميآيد، حس کردني است. اگر بخواهي با فرمول جلو بروي، از آن نتيجه نميگيري. در خيلي از مباحث فيزيک، مثل مبحث صوت، ما در زندگي روزمرهمان با آن درگير هستيم و ميشود آن را تصور کرد و درک نمود و با همين راهکار ميشود به 10 تا 15 سؤال فيزيک در کنکور پاسخ داد. دانشآموزان فکر ميکنند که فرمول را ميفهمند، اما با تصوير کردن قضيه و شهود آن، رسيدن به پاسخ صحيح، آسانتر است. نکته ديگر اينکه در کتابهاي درسي فيزيک، خيلي به اثبات فرمولها پرداخته نميشود، ولي من خودم خيلي از فرمولها را اثبات کردم براي خودم، و اين نکته کمکم کرد که سر جلسۀ آزمون سراسري، سؤالها را راحتتر و سريعتر حل کنم؛ چون وقتي فرمول را بفهمي و بداني که از کجا آمده است، حل سؤال برايت آسان ميشود.
در نهايت اينکه من هم با خانم جعفري موافقم که طرح سؤال از مباحث فيزيک، بسيار کارساز است. خود من در بحث اصل ارشميدس، پنج ماه درگير بودم و دايم سؤال در ميآوردم و از معلم فيزيکمان ميپرسيدم تا بتوانم آن را به صورت مفهومي بفهمم.
محمد مهدي ابوترابي: در دوره متوسطه اول، فيزيک را به صورت خيلي پيشرفته با ما کار کردند؛ البته آن زمان، ميانۀ خوبي با فيزيک نداشتم، اما در سال دهم به آن علاقهمند شدم. فيزيک يک روند محاسباتي دارد که در اين بخش، نسبت به رياضي، تيپهاي مختلف آن کمتر است، و اگر زياد تست زده باشي، اکثر سؤالهاي آن تکراري است. من اکثر سؤالهاي اين بخش را با نمودار حل ميکردم؛ براي مثال، مبحث سينماتيک را اکثراً با فرمول در ميآورند، اما من يک فرمول هم حفظ نکردم و همه را با نمودار حل کردم؛ چون فرمول گذاري و جايگزيني و ساده کردن و … براي من سختتر بود. بخش حفظي فيزيک، مرا اذيت کرد؛ چون اين بخش را نخوانده بودم و بيشتر بعد از عيد آن را کار کردم. به نظر من، داوطلبان نبايد از اين بخش غافل بشوند؛ چون در عين سادگي، اگر در مطالعۀ آن کوتاهي کنند، اين کوتاهي در خواندن، ميتواند برايشان مشکل ساز بشود.
شيمي
دانا افاضلي: شيمي درس فرّاري است و من هم اين درس را در سالهاي دهم و يازدهم درست و حسابي نخوانده بودم. درس شيمي براي من سه بخش دارد: مفهومي، مساله و حفظيات. مفهوميها را نسبت به دو بخش ديگر خيلي سريع ياد گرفتم؛ البته در تابستان، يک فصل از شيمي دوازدهم درس داده شده بود و من در آن هنگام در کلاس حاضر نبودم. روز اولي که کتاب شيمي را در دستم گرفتم، با اصطلاحاتي روبرو شدم که هيچ کدام از آنها را نميفهميدم. کاري که کردم اين بود که در هر صفحۀ کتاب، هر سؤالي که برايم مطرح شد، نوشتم و بعد سؤالهايم را از يکي از بچههاي المپياد شيمي، که تا آخرين مرحله جلو رفته بود، اما به مدال طلا نرسيده بود، ميپرسيدم.
با حفظيات شيمي تا نزديکيهاي کنکور مشکل داشتم؛ چون به نظر من، حفظيات کتاب شيمي، هيچ ربطي به شيمي ندارد. در بخش مساله هم، بعد از اينکه درکم از شيمي بيشتر شد، در آن توانمند شدم، اما در کل، بين دروس کنکوري، بيشترين تمرکزم روي شيمي بود؛ براي مثال، اگر هفتهاي 30 ساعت درس ميخواندم، 15 ساعت آن به شيمي تعلق داشت.
بعد از عيد هم حفظيات را دوره کردم. در کل، حضور ذهن داشتن در شيمي خيلي مهم است.
سر کنکور هم، بخشي از وقت پاسخگويي به پرسشهاي رياضيام را به شيمي اختصاص دادم تا بتوانم به مسايل شيمي پاسخ بدهم.
محمد مهدي ابوترابي: حفظيات شيمي را از اول سال دوازدهم خواندم؛ چون ميدانستم که اگر روي هم تلنبار شوند، نميتوانم آنها را خوب بخوانم. بخش مفاهيم هم براي من خوب بود. در درس شيمي هم، مثل درس معارف، من فقط از کتاب درسي استفاده ميکردم؛ چون درس نامهها يک مجموعه از مباحث را مطرح ميکنند که اصلاً مورد نياز نيست و در ضمن با فرمول جلو ميروند و روي فرمول مانور ميدهند و حفظيات را هم با واژگان ديگر ميآورند.
در کل، به نظر من، شيمي درس وقتگيري است و بايد بيشتر از رياضي و فيزيک براي آن وقت گذاشت. در جلسۀ آزمون سراسري هم، شيمي درس وقتگيري است و نميشود در زماني کمتر از زمان خودش، به آن پاسخ داد؛ چون مسايل آن وقتگير است، و باز به همين خاطر، من اول به سؤالهاي مفهومي و حفظي پاسخ دادم و بعد سراغ مسايل رفتم؛ البته بعضي از مسايل شيمي را ميتوان خيلي سريع حل کرد؛ چون اعدادش با هم ساده ميشوند، ولي بعضي از مسايل، وقتگير هستند.
فاطمه جعفري: ديد مثبتي به شيمي نداشتم، ولي مجبور بودم که روي آن کار کنم؛ به خصوص حفظيات شيمي که مرا عصبي ميکرد و به اجبار آنها را ميخواندم. در کنکور هم در حفظيات شيمي غلط داشتم. مسايل شيمي را بيشتر دوست داشتم؛ چون منطقيتر بود و روي مساله هم زياد کار کردم تا سرعتم در حل مسايل شيمي بالا برود. در کل، تا قبل از عيد، هفتهاي شش تا هفت ساعت، و بعد از عيد، هفتهاي هشت تا 10 ساعت، شيمي را مطالعه ميکردم.
ادامه دارد
*هفته نامه پیک سنجش