نتایج در این بخش نمایش داده می شود

تقارن استرس با تجارب نو و راهبردهاي مقابله‌اي در داوطلبان

«مدرسه» تنها جايي هست که مهارت‌هاي مقابله‌اي ( مهارت مواجهه با مشکلات) کودکان و نوجوانان را ارتقاء مي‌دهد. در دوره اپيدمي ويروس کرونا، بسياري از مدارس تعطيل شدند. دوره تاريخي مدرسه نرفتن، با کاهش فعاليت بدن، زمان بيشتري را روي فضاهاي مجازي و رايانه (بازي‌هاي برخط، فيلم‌ها و …) سپري کردن، الگوهاي خواب نامنظم و رژيم غذايي نامناسب در کودکان و نوجوانان مرتبط است. در دوره تعطيلي مدارس، نوجوانان از يکي از مهم‌ترين محيط‌هاي اجتماعي محروم شده و تحت تاثير منفي شرايط به وجود آمده قرار گرفتند. تعطيلي مدارس و قرنطينه خانگي در طي همه‌گيري ويروس کرونا، باعث اضطراب و تنهايي جوانان شد و کودکان و نوجوانان در اين دوره، با مشکلاتي مانند انزواي اجتماعي، کاهش فعاليت اجتماعي، ناتواني براي رفتن به مدرسه، مقررات منع رفت و آمد براي افراد زير 20 سال، خطر از دست دادن عزيزان و نديدن اعضاء خانواده و دوستان و ساير موارد مواجه شدند؛ بنابراين، ممکن است نوجواناني که دوره مدرسه غيرحضوري در زمان شيوع کرونا را سپري کرده‌اند، به خاطر انزواي اجتماعي‌شان، از راهبردهاي مقابله‌اي ضعيف‌تري در مواجهه با استرس، برخوردار باشند. راهبردهاي مقابله‌اي، تلاش‌هاي سازگارانه‌اي براي قابل تحمل کردن موقعيت‌هاي ناراحت‌کننده و استرس‌زا هستند که داوطلبان براي کنترل استرس خود، به کمک اين راهبردها مي‌توانند مهارت‌هاي مقابله با مساله را در خود تقويت کنند. در اين مقاله، سعي شده است که به صورت مختصر، راهبردهاي مقابله‌اي معرفي شوند.
 
 
نوجواني، مرحله‌ گذار رشد فيزيکي و رواني انسان است که ميان کودکي و جواني روي مي‌دهد. اين گذار، تغييرات زيستي (بلوغ جنسي)، اجتماعي، و روانشناختي را در بر مي‌گيرد. نوجواني به دو دوره تقسيم مي‌شود: نوجواني اوليه (۱۳ تا ۱۶ سالگي) و اواخر نوجواني (۱۷ تا۲۰ سالگي). اين تغييرات است که انسان را ملزم به سازگاري مي‌کند؛ البته تغييرات بيش از حد، مدّنظر نيست؛ چون تجربه تغييرات بيش از حد در يک دوره زماني کوتاه، اغلب اين باور را ايجاد مي‌کند که رويدادها قابل کنترل نيستند و به کاهش عزت نفس منجر مي‌شوند، و حتي ممکن است که اضطراب يا افسردگي زيادي ايجاد کنند. استرس رواني معمولاً با تغييرات منفي زندگي، مانند از دست دادن شغل يا يکي از عزيزان، همراه است؛ با اين حال، همه تغييرات، نياز به نوعي سازگاري دارند؛ حتي تغييرات مثبت (مانند  قبولي در دانشگاه، مهاجرت به شهر ديگر براي ادامه تحصيل، ازدواج، بچهدار شدن و …) نيز به سهم خود ميتوانند استرسزا باشند.
 
تغييرات در هر نوع زندگي، استرسزا هستند. استرس رواني در اصطلاح رايج به فرآيندهايي اشاره مي‌کند که در موقعيت جديد، همراه با تغيير، به تنوع شرايط جسمي و روحي کمک مي‌کنند. سه ديدگاه براي تعريف و مطالعه استرس رواني وجود دارد. در ديدگاه اول، استرس رواني بر محيط، در ديدگاه دوم، بر ارگانيسم، و در ديدگاه سوم، بر تعامل بين ارگانيسم و محيط در طول زمان تاکيد ميکند. از نقطه نظر عصبشناسي، استرس رواني، سيستم عصبي سمپاتيک (sympathetic nervous system) را فعال مي‌کند که فشار خون، ضربان قلب و ترشح کاتکول آمينها را به دنبال دارد، و محور هيپوتالاموس-هيپوفيز-آدرنال (hypothalamic-pituitary-adrenal axis) را به فعاليت وا مي‌دارد که آزادسازي کورتيکواستروييدها را تنظيم مي‌کند1.
 
 استرس با تغييرات عجين است؛ بدين ترتيب، به نظر ميرسد کساني که تلاشي براي تغيير در زندگي ندارند و تمايل دارند که در ساحل آرام بدون چالش قرار بگيرند، کمتر استرس را تجربه مي‌کنند؛ بنابراين، بسياري از افراد که باور دارند بايد براي زندگي خود، تغييراتي اعمال کنند، سطوح مختلفي از استرس را تجربه خواهند کرد. يکي از دلايل آن ميتواند اين نکته باشد که کارکرد مهم تکاملي مغز در انسانها، حفظ وضع موجود براي بقاست و با مواجهه با سطوح مختلف استرس در زندگي، مغز به تکاپوي بيشتري وادار ميشود. براي بسياري از افراد، سطوح متنوعي از تجربه به صورت ترس از خوب پيش نرفتن، ترس از شکست، ترس از دست دادن فرصت و … نمايان مي‌شود. خبر خوب در اين زمينه، آن است که باورهاي پيشگويانه مبتني بر استرس، هميشه درست از آب در نميآيد و در نهايت بدبينانه بودن است1؛ براي مثال، داوطلبي که در زمان پاسخگويي به سؤالهاي چهارگزينهاي زيست‌شناسي، سطح بالايي از استرس را تجربه مي‌کند، در زمان تجربه استرس در حين تست زني، محتوايي اين چنيني را در ذهن خود مرور ميکند:
اين چقدر سخته، من نمي تونم!
بعيده پاسخم درست باشه!
اگر غلط زده باشم چه؟ !
هيچي بابا کارم تمومه !
هيچي بلد نبودم !
چرا چيزي يادم نمياد؟
و … 
 
اما بعد از آزمون متوجه ميشود که در اکثر سؤالاتي که تصور عملکرد ضعيف داشته، از قضا عملکرد بدي نداشته است؛ بنابراين، افرادي که تسلط کافي و وافي به موضوعات درسي دارند، استرس به آنها کمک مي‌کند تا از همه توان، يادگيري و معلومات خود در حين پاسخگويي استفاده کنند. اين سوگيري در تمرکز حواس، مسالهاي است که در همان لحظه آزمون، داوطلبان قادر به درک آن نيستند. شيوه رويارويي يا مواجهه با اين سطح از استرس، بسيار تعيين‌کننده است. به اين شيوه، راهبردهاي مقابلهاي (coping Strategy) ميگويند. سازمان بهداشت جهاني انتظار دارد که دانشآموزان در دوره 12 ساله آموزش عمومي و رسمي، به اين راهبردها مسلط شوند. مقابله، معمولاً شامل سازگاري يا تحمل رويدادها يا واقعيتهاي منفي است. اگر داوطلبان بتوانند در موقعيتهاي منفي(مواجهه با استرسهاي بزرگ زندگي)، از راهبردهاي مقابلهاي، خوب استفاده کنند، خواهند توانست که همچنان تصوير مثبتي از خود داشته باشند و تعادل ذهني، عاطفي و هيجاني خود را حفظ کنند. در کنار تمام منابع و عوامل تنشزا، سطحي از استرس که هر شخص تجربه مي‌کند، به ميزان زيادي، به نوع مقابله، نحوة ادراک و قضاوت وي بستگي دارد. روش‌هاي بسياري براي مقابله با استرس وجود دارد و بسياري از اين روش‌ها ماهيت روان‌شناختي دارد. افراد متفاوت، با توجه به ويژگي‌هاي شخصيتي خود، روشي را براي مقابله با استرس انتخاب مي‌کنند. برخي به مشکلات زندگي با ديد مثبت مينگرند، بعضي به دنبال حمايت‌هاي اجتماعي مي‌گردند، و عده‌اي ديگر از آن مي‌گريزند. به کارگيري راهبردهاي مقابله‌اي مناسب، به مردم کمک مي‌کند تا با استرس و تاثيرات ناشي از آن کنار بيايند. اين راهبردهاي مقابله، به روش‌هاي آگاهانه و منطقي مدارا با استرس‌هاي موجود در زندگي اشاره دارد. راهبردهاي مقابله‌اي، تلاش‌هاي رفتاري و شناختي هستند که به طور مداوم در حال تغييرند تا بتوانند بر خواسته‌هاي خاص بيروني يا دروني، که فراتر از منابع و توانايي فرد هستند، فايق شوند2. اين تعريف، شامل سه ويژگي است:
 
1. راهبردهاي مقابله‌اي، فرآيندهايي هستند که دايماً در حال تغييرند؛
 
2. راهبردهاي مقابله‌اي، به طور خودکار انجام نمي‌شوند، بلکه الگوي آموخته شده‌ و اکتسابي هستند که براي پاسخگويي به موقعيت‌هاي تنش‌زا و استرسزا به کار گرفته مي‌شوند.
 
3. راهبردهاي مقابله‌اي، نيازمند تلاش و جسارت فرد براي مقابله با موقعيت استرس‌زا هستند.
 
کساني که از راهبردهاي مقابله‌اي مساله‌مدار استفاده مي‌کنند، بهتر با زندگي سازگار مي‌شوند. همچنين افرادي که از سبک مقابلهاي مساله‌مدار استفاده ميکنند، به طور مستقيم با مشکل روبرو ميشوند و در صدد حل آن برمي‌آيند و سعي مي‌کنند که منبع استرس را حذف کنند يا تغيير دهند؛ بر اين اساس، راهبردهاي مقابله با مشکل، مستقيماً بررسي مي‌شوند. اين وضع باعث نظم و انسجام فکري شده و آشفتگي هيجاني را کاهش مي‌دهد؛ ضمن آنکه در سايه انسجام فکري و آرامش هيجاني به دست آمده، منبع استرس نيز بهتر شناسايي مي‌شود. در راهبرد مقابلهاي هيجانمدار، آدمي براي جلوگيري از فرسودگي ناشي از هيجان‌هاي منفي، که منجر به درگير نشدن با جريان‌هاي عملي مساله مي‌شود، به مقابله‌ هيجانمدار روي مي‌آورد؛ علاوه بر اين، در مواجهه با مسايل لاينحل نيز مردم به اين شيوه مقابله دست مي‌زنند. شيوه‌هاي بسيار متعددي براي مقابله با هيجان‌هاي منفي وجود دارد. بعضي از محققان، اين شيوه‌ها را به دو دستة رفتاري و شناختي تقسيم کرده‌اند. تدابير رفتاري، عبارت است از دست زدن به تدابير فيزيکي، از قبيل: ورزش يا مصرف دارو، خالي کردن خشم خود بر سر ديگران، درخواست حمايت عاطفي دوستان براي دور نگه داشتن ذهن خود از مساله و کم کردن از تهديد موجود، از راه تغيير معناي موقعيت. مکانيسم‌هاي راهبردهاي مقابلهاي مساله مدار، ممکن است که به نوجوانان، امکان کنترل بيشتر بر مشکل خود را بدهند، اما راهبردهاي مقابلهاي هيجانمدار، ممکن است که گاهي به کاهش کنترل و مقابلة ناکارآمد و ناسازگاري منجر شوند. 3
 
خيلي از صاحبنظران، از راهبردهاي مقابلهاي براي مهار تعارض‌ها (شامل تسلط، تحمل، کاهش دادن يا به حداقل رساندن) و خواسته‌هاي دروني و محيطي، که فراتر از توانايي شخص هستند، استفاده مي‌کنند و مقابله را پاسخ سازش يافته جسم و روان در مقابل موقعيت‌هاي استرس‌زا تعريف مي‌کنند. سه راهبرد مقابلهاي تعريف شده است: سبک مقابله‌اي فعال(active coping styles)، سبک مقابلهاي اجتنابي(avoidant coping styles) و سبک مقابلهاي منفي(negative coping styles). سبک مقابلهاي فعال، روي حل مساله و همچنين کاربردي بودن راهبردها تمرکز ميکند. ايجاد برنامه عملياتي، وقت گذاشتن براي تامل بر اتفاق، مشورت گرفتن از بعضي افراد و توانايي بيان احساسات در يک هارموني، نمونههايي از سبک مقابلهاي فعال هستند. راهبرد مقابلهاي فعال، از طريق برنامهريزي روشهاي حل مساله، ارزيابي مجدد شناختي، حمايت اجتماعي و ….  ميتواند سازگاري نوجوانان را تسهيل کند. سبک مقابلهاي اجتنابي، بر خلاف سبک مقابلهاي فعال، به روش غيرعملگرا (غيرکاربردي) با اجتناب از حل مساله اشاره دارد. سرکوب کامل احساسات، کنارهگيري از همه چيز، مصرف بيش از حد الکل، دارو، غذا و سيگار، طرد حوادث و دور شدن از افراد، نمونههايي از رفتار مقابلهاي اجتنابي است. سبک مقابلهاي ناکارآمد يا اجتنابي، با تمرکز بر اجتناب يا انکار مشکلات يا تفويض راه حل به عوامل خارجي از طريق اسناد بيروني يا فرافکني، منجر به افزايش مشکلات رواني – اجتماعي ميشود. در نهايت، سبک مقابلهاي منفي، شامل برآورد کردن بيش از حد فرد از مشکل و اغراق در وجود مشکل (فاجعهسازي مشکل)، از طريق سرزنش کردن ديگران و خود و انجام دادن رفتارهاي مخاطره‌آميز عليه ديگران است. 4
 
به طور معمول، نوجوانان از ترکيبي از چندين نوع راهبرد مقابلهاي استفاده ميکنند که ممکن است در طول زمان تغيير کند. زماني که افراد بتوانند از رفتارهاي مقابلهاي فعال به شيوهاي فعالتر و فشردهتر براي مقابله با موقعيتها و احساسات منفي استفاده کنند، ميتوانند با موفقيت بيشتري خود را با شرايط سخت سازگار کنند. افرادي که کمتر از راههاي ارتباطي مقابلهاي استفاده ميکنند، ممکن است که مشکلات سازگاري را تجربه کنند. الگوهاي تغذيه و خواب سالم، ورزش و سرگرميها، از جمله راهبردهاي مقابلهاي مثبت و سالم هستند. ورزش، خواب سالم و داشتن رژيم غذايي، به مثابه فعاليتهاي رفتاري مهم در مقابله با استرس به شمار مي‌آيند. عوامل مقابلهاي، براي نوجواناني که نشانههاي افسردگي و اضطراب دارند، مهم است. داوطلبان جواني که از الگوي خواب منظم و تغذيه سالم پيروي ميکنند و زماني را به سرگرميهاي خود اختصاص مي‌دهند، ميزان افسردگي و اضطراب پايينتري را در مقايسه با ديگر هم‌سن و سالان خود تجربه مي‌کنند. رفتارهاي مقابلهاي سالم و همچنين مهارتهاي مقابلهاي فعال، ممکن است با سطوح افسردگي و اضطراب نوجوانان مرتبط باشند. با همهگيري کويد-19، استفاده از تکنولوژي افزايش قابل توجهي يافت و افراد از صفحات مجازي به عنوان وسيلهاي براي اجتماعي شدن و در ارتباط بودن با ديگران در فرايند انزواي اجتماعي استفاده ميکردند(گوکل و توران،2020). نوجوانان با سطح افسردگي بالا، بيشتر از مقابله اجتنابي و منفي استفاده مي‌کنند؛ در حالي­که نوجوانان با سطح اضطراب بالا در اين دوران، بيشتر از راهبردهاي اجتنابي استفاده ميکردند؛ همچنان که نوجوانان با نمرة کل افسردگي و اضطراب بالا، در اين شرايط نيز، بيشتر از راهبردهاي مقابلهاي اجتنابي و منفي استفاده ميکنند. افزايش مهارتهاي مقابلهاي فعال نوجوانان، يک عامل محافظت‌کنندة تاثيرگذار است. راهبردهاي مقابلهاي فعال، شامل راهبردهايي، مانند: بازسازي شناختي، حل مساله، تنظيم هيجان و حمايت اجتماعي است. در حالي که مقابله مثبت، يک عامل محافظتي در واکنش به نشانههاي اضطراب، افسردگي و استرس در نوجوانان است، مقابله منفي، عامل خطري براي نشانه‌هاي اضطراب، افسردگي و استرس است. به نظر ميرسد که بهبود مهارت مقابلهاي فعال نوجوانان در اين دوره، در حوزة سلامت روان پيشگيرانه و همچنين براي ارتقاء تابآوري روان‌شناختي آنها و کاهش اثرات منفي، مهم باشد. 5
شوخ طبعي (Humor) به عنوان يک روش مقابله‌اي مثبت، مزاياي زيادي براي سلامت عاطفي و رواني دارد؛ با اين حال، شوخ طبعي ناسازگارانه، اثرات منفي بر سازگاري رواني دارد و آثار منفي ساير عوامل استرس‌زا را تشديد مي‌کند. با داشتن يک نگاه طنزآميز به زندگي، تجربيات استرسزا را ميتوان به حداقل رساند. اين روش مقابله، با حالات عاطفي مثبت مطابقت دارد و به عنوان شاخص سلامت روان شناخته مي‌شود. فرآيندهاي فيزيولوژيکي نيز در تمرين شوخ طبعي تحت تاثير آن قرار ميگيرند؛ براي مثال، خنديدن ممکن است که تنش عضلاني را کاهش دهد، جريان اکسيژن به خون را افزايش دهد، موجب ورزش ناحيه قلبي عروقي شود و اندورفين در بدن توليد کند. استفاده از شوخ‌طبعي در کنار آمدن با احساسات ميتواند، بسته به شرايط زندگي و سبک‌هاي شوخ‌طبعي فردي، متفاوت باشد. در مورد غم و اندوه، شکست در آزمون سراسري و از دست دادن شخصي در حوادث زندگي، مشخص شده است که خندههاي واقعي هنگام صحبت، پاسخهاي مثبت بيشتري را در افراد ديگر برانگيخته مي‌کند. همچنين ممکن است که افراد، از شوخ طبعي براي کنترل بر موقعيت ناتوانکننده و راهي براي فرار موقت از احساس ناتواني استفاده کنند. ضمناً شوخ طبعي ميتواند نشانهاي از سازگاري مثبت و همچنين جلب حمايت و تعامل ديگران در زمان فقدان باشد.
 علاوه بر آن، اين افراد بايد به سمت دريافت حمايتهاي حرفهاي از مشاوران، روانشناسان، خانوادهها و معلمان گسيل شوند؛ ضمن آنکه تدوين و اجراء برنامه اقدام سلامت روان در دوران همهگيري و پس از آن از سوي آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، مي‌تواند روشي مؤثر براي کاهش استرس، حفظ و توسعة سلامت روان نوجوانان باشد.
 
Reference
1.Cao, W., Fang, Z., Hou, G., Han, M., Xu, X., Dong, J., & Zheng, J. (2020). The psychological impact of the COVID-19 epidemic on college students in China. Psychiatry Research, 112934. https://doi.org/10.1016/j.psychres.2020.112934
2.de Miranda, D. M., da Silva Athanasio, B., de Sena Oliveira, A. C., & Silva, A. C. S. (2020). How is COVID-19 pandemic impacting mental health of children and adolescents?. International Journal of Disaster Risk Reduction, 101845.
3.González-Yubero, S., Lázaro-Visa, S., & Palomera, R. (2021). Personal Variables of Protection against Cannabis Use in Adolescence: The Roles of Emotional Intelligence, Coping Styles, and Assertiveness as Associated Factors. International Journal of Environmental Research and Public Health18(11), 55-76.
4.Huang, C., Wang, Y., Li, X., Ren, L., Zhao, J., Hu, Y. & Cheng, Z. (2020). Clinical features of patients infected with 2019 novel coronavirus in Wuhan, China. The Lancet, 395(10223), 497-506.
5.Khamidovna, M. I., & Khudayberganov, O. (2022). The Psychology of Adolescent Conflicts in Society. Yosh Tadqiqotchi Jurnali1(1), 29-33.

6.Turk, F., Kul, A., & Kilinç, E. (2021). Depression-anxiety and coping strategies of adolescents during the Covid-19 pandemic. Turkish Journal of Education10(2), 58-75

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.