انگيزههاي دروني و بيروني را جدي بگيريد
«دلم ميخواهد، اما نميدانم چرا موفق نميشوم؟» وقتي از دانشآموزاني که در کلاس درس نتايج قابل قبولي نميگيرند، علت عدم موفقيتشان را ميپرسم، اکثر اوقات با چنين جوابي روبرو ميشوم؛ دانشآموزاني که از لحاظ توانايي و استعداد يادگيري، بسيار مشابه دانشآموزان موفق هستند، اما در پيشرفت تحصيلي، تفاوتهاي زيادي با آنها دارند. خود اين گونه دانشآموزان نيز گله مندند که چرا همکلاسيام، که از نظر درسي کاملاً شبيه من است، در آزمونهاي آزمايشي رتبه و تراز بهتري کسب ميکند؟
بسياري از اوقات، اين تفاوت، نه تنها در دروس مدرسه، بلکه در ساير فعاليتهاي غير علميآنها نيز به چشم ميخورد؛ بنابراين، دانستن اينکه چرا برخي از دانشآموزان، با وجود تمايل به کسب موفقيت، چندان موفق نيستند، حايز اهميت زيادي است
.
به نظر ميرسد که معضل بسياري از اين دانشآموزان، نداشتن انگيزۀ لازم و واقعي است؛ البته وقتي به آنها ميگويم که شما انگيزۀ لازم را نداريد، معترض ميشوند و ميگويند که از کودکي آرزويشان قبولي در رشتهاي خاص بوده است؛ به عبارت ديگر، آنها آرزوها و رؤياهايشان را مترادف با انگيزه ميدانند؛ از همين رو، لازم است که ابتدا با مفهوم انگيزه آشنا شويم تا بتوانيم به اهميت آن در آموزش و پيشرفت تحصيلي پي ببريم
.
انگيزه
انگيزه، در واقع، همان نيروي محرک انسان براي انجام رفتارها و اعمال اوست؛ به گونهاي که اگر فردي انگيزه کافي براي انجام يک فعاليت نداشته باشد، آن کار را ترک خواهد کرد.
انگيزهها به طور کلي به دو دسته انگيزههاي دروني و بيروني تقسيم ميشوند
.
انگيزه دروني
انگيزه دروني به خاطر رسيدن به رضايتي دروني در ما ايجاد ميشود؛ در واقع، در اين انگيزه، خود اعمال و رفتار برايمان مهم هستند و به عاملي خارجي مثل پاداش يا تنبيه گره نميخورند
.
به زباني ديگر، زمانيکه هيچ نيروي خارجي براي رسيدن به اهداف و خواستهها وجود نداشته باشد، انگيزه انجام امور، انگيزهاي دروني خواهد بود. انگيزههاي دروني، يعني شوق انجام کارهاي مختلف به نيت لذت بردن و کشف فرصتها، يادگيري يا شکوفا کردن استعدادهايي که در درونمان وجود دارند.
به طور کلي، زماني که به دنبال ايجاد تغييرات پايا و مستمر هستيم و فرصت کافي براي اعمال برنامهها داريم، کار با سيستم انگيزش دروني، نتايج مفيدتري براي ما در پي خواهد داشت.
در مقابل، انگيزه بيروني، همان نيروي محرکهاي است که باعث ميشود براي دستيابي به پاداش يا جلوگيري از تنبيه شدن، طور خاصي رفتار کنيم يا کار خاصي را انجام بدهيم. مثال اين قضيه، زماني است که براي دريافت تاييد معلم يا والدين، درس ميخوانيم يا براي پرهيز از تنبيه شدن، به موقع سر کلاس حاضر ميشويم
.
اين سبک از انگيزهها به عوامل خارجي بستگي دارند و طبيعي است که گاهياوقات، انگيزه پنهان پشت کارهاي مختلف، نه دست يافتن به لذت و رضايت،بلکه پاداش و تنبيه است.
يک سؤال در اينجا مطرح ميشود و آن سؤال اين است که: کدام يک از اين انگيزهها مفيد است؟
در واقع، هر کدام از اين انگيزهها کارايي دارد و ميتواند مثمر ثمر واقع شود. قطعاً اگر دوران مدرسه را گذرانده باشيد، اين موضوع را تجربه کردهايد که وقتي به معلم درسي علاقه داريد، آن درس را بهتر ميخوانيد و بيشتر برايش وقت ميگذاريد؛ چرا؟
چون برايتان اهميت دارد که تاييد آن معلم را دريافت کنيد (انگيزش بيروني).
همين طور احتمالاً برايتان پيش آمده است که علاقه شما به يک درس، شما را مجبور کرده که کلاس اضافي برويد، معلم خصوصي بگيريد، ساعتهاي بيشتري تمرين کنيد تا به خود ثابت کنيد که از عهده آن درس بر ميآييد. با کمي دقت متوجه ميشويد که در اينجا هدف شما، تاييد معلم يا والدين نيست، بلکه هدف رضايت دروني است (انگيزش دروني).
مثلاً اگر شما سال دهم هستيد و براي کنکور درس ميخوانيد، بهتر است که با سيستم انگيزش دروني در کنار انگيزههاي بيروني پيش برويد؛ اما اگر سه ماه به کنکور مانده است و شما به انگيزه نياز داريد، بهتر است که با عوامل انگيزشي بيروني، در کنار انگيزههاي دروني، خود را از دام بيانگيزگي نجات دهيد؛ زيرا براي به دست آوردن تغييرات سريع ميتوان از عوامل انگيزشي بيروني، که در واقع همان مشوقهاي ظاهري هستند، استفاده کرد.
حال که با مفهوم، معنا و انواع انگيزه آشنا شديم ميتوانيم به سؤال ابتداي مقاله پاسخ دهيم.
سؤال اين بود که چرا همکلاسي من، که از نظر درسي کاملا شبيه من است، در آزمونها، رتبه و تراز بهتري کسب ميکند؟
يکي از دلايل بروز اين مساله، ميتواند تفاوت در منبع انگيزشي ما باشد.
اينکه ما با انگيزه يا از روي اجبار درس ميخوانيم، در نتيجهاي که ميگيريم، تاثير بسيار ميگذارد.
چگونه با انگيزه شويم؟
براي داشتن انگيزۀ قوي، لازم است که دو گام اساسي را طي کنيم. ابتدا در گام اول، عوامل بي انگيزشي را کشف و برطرف کنيم، و در گام دوم، هم زمان راهکارهاي افزايش انگيزه دروني و بيروني را به کار ببريم؛ به اين ترتيب، با وجود انگيزههاي بيروني، به سرعت نيرو به دست ميآوريم و حرکت تحصيلي خود را آغاز خواهيم کرد و ادامه راه نيز با به وجود آمدن انگيزههاي دروني در طول زمان تضمين خواهد شد
.
عواملي که باعث بيانگيزگي در ما ميشود
* گاهي اوقات اطرافيان و دوستان ما، با بيان مطالبي از قبيل: «درس خواندن چه سودي دارد؟
کساني که درس خواندهاند به کجا رسيدهاند و …» انگيزه درس خواندن را در ما از بين ميبرند. براي رفع اين مشکل بايد از ارتباط با افرادي که ذهنيت منفي در ما ايجاد ميکنند، اجتناب کنيم و با توکل به خداوند آنچه را که درست است، انجام دهيم.
*عدم علاقه به رشته تحصيلي، ميتواند موجب بيرغبتي و بيتفاوتي به ادامه تحصيل شود؛ بنابراين، اگر چنين مشکلي وجود دارد، يا بايد به رشته خود علاقه مند شويم و يا اينکه رشته تحصيلي خود را تغيير دهيم.
*نداشتن هدف، سبب بيانگيزگي ميگردد. هدف ما از درس خواندن چيست؟ اگر هدفي نداريم، طبعاً درس خواندن، کاري عبث و بيهوده برايمان جلوه ميکند؛ يا اگر هدفي عالي، بزرگ و خواستني نداريم، به طور طبيعي انگيزه کمي براي ادامه تحصيل خواهيم داشت
بیشتر بخوانید :
.
* وجود موانع نيز ميتواند انگيزه ادامه تحصيل را از انسان بگيرد؛ بنابراين، اگر موانعي مانند: کمبود وقت، مشکلات مالي يا … بر سر راه ما قرار دارد، بايد تلاش کنيم که آنها را برطرف کنيم يا در اين گونه موارد، از کسي کمک بگيريم
.
*سوء تغذيه، مشکلات جسماني يا رواني نيز در بيرغبتي ما به درس خواندن تاثير دارد؛ بنابراين، اگر در اين زمينه مشکلاتي داريم، بايد از متخصص کمک بگيريم و مشکلاتمان را برطرف کنيم.
* احساس گناه نيز ميتواند سبب کاهش انگيزه در ما بشود. گاهي اوقات، خوب درس نخواندن و تنبلي يا يک وقفه تحصيلي، ميتواند ما را دچار احساس گناه و، در نتيجه، بيانگيزگي کند. بايد گذشته را فراموش کرد و در عوض براي آينده تلاش کرد و به آن اميدوار بود.