اختلال یادگیری؛ تاریخچه و تعریف
اصطلاح اختلال یادگیری از نیاز به تشخیص و خدمت به دانش آموزانی برخواسته است که به طور مداوم در کارهای درسی خود با شکست مواجه می شوند. روانشناسان شناختی، بازشناسی فرآیندهای ذهنی غیرقابل رؤیت را در تحقیقات علمی منطقی می دانند و تعداد زیادی از آنها، کار خود را با کار عصب شناسان ترکیب نموده و بین فرایندهای ذهنی در مغز و مبانی عصب شناختی ارتباط برقرار می کنند
به گزارش میگنا افرادي كه دچار اختلال يادگيري بودند، زماني در زمره كم توانـان ذهنـي قلمـداد مـي شـدند؛ امـا پژوهشگران دريافتند كه برخي از كودكان، هوش بهر عادي يا حتي بالاتر از عادي دارند و با وجـود اين، در يادگيري برخي از دروس آموزشگاهي، با وجود كوشش قابل تـوجهي كـه از خـود نـشان ميدهند، ناتوان هستند.
اين افراد را كودكاني با ناتوانيهاي يادگيري ناميدند (تبريزي، 1380) كلمه ناتواني يادگيري براي اولين بار توسط ساموئل كرك در سـال 1963 بـه كـار بـرده شـد.
ساموئل كرك اين اصـطلاح را بـه عنـوان يـك برآينـد سازشـي مطـرح كـرد و ايـن بـه واسـطه برچسب هاي گوناگوني بود كه تـا آن زمـان بـراي توصـيف كـودك بـا هوش بهر بهنجـار و داراي مشكلات يادگيري بـه كـار مـيرفـت.
تـا بـه حـال تعـاريف متعـددي از »نـاتواني يـادگيري (learning disability) «و يـا »اختلالات يادگيري(learning disorder) «و يا «مشكلات يـادگيري (learning difficulties) «ارائـه شـده اسـت.
در فرهنـگ واژگـان افـروز و عبادي ناتواني يادگيري معادل واژه ي (LD) به معني فقدان توفيـق يـا عـدم توانـايي يـادگيري در زمينههاي خاصي در مقايسه با توفيق افرادي كه توانايي ذهني مشابه دارند، تعريف شده است.
بيشتر تعاريف، بر روي يك يا دو اختلال اساسي در فرآيندهاي روانـي در ارتبـاط بـا درك و اسـتفاده از زبان گفتاري يا نوشتاري تأكيد دارند.
همچنين اختلال يادگيري معادل واژه disorder Learning به صورت يك آسيب جسمي يا نقص عصبي تشخيص داده شده كه در پيشرفت تحصيلي اخـتلال ايجاد مي كند، تعريف شده است (عبادي و افروز، 1379). ناتواني هـاي يـادگيري گـستره اي بـسيار وسيعتر از مشكلات تحصيلي را شامل مي شود و نيازمند توجه به حوزه هاي اجتمـاعي، خـانوادگي، عاطفي و رفتاري زندگي كودك در بافت خانواده نيز ميباشد (لرنر ،1997) ناتواني هاي يادگيری دانش آموزان ضربه هاي مخربي بر سـازگاري و بهزيـستي روانـي خـانواده هـاي آنهـا مـي گـذارد و مطالعات مختلف نشان ميدهد كه خانواده هـايي كـه فرزنـدان آنهـا بـه اخـتلال نـاتواني يـادگيري دچارند داراي مشكلات سازشي بيشتر نسبت به والدين عادي هستند.
مطالعـات نـشان مـيدهـد كـه پدر و مادر كودكان مشكل دار، محدوديتهايي از قبيل بهداشـت، احـساس محروميـت و سـطوح بالايي از استرس و افسردگي را نسبت به والدين كودكان عادي تجربه مي كننـد(كـوئين و پـااول،1985؛ روآچ، آرموند و بارات 1999، و والنتين، درمات و اندرس، 1998). منظور از اختلال یادگیری، اختلال در یک یا چند فراِیند روانی پایه، نحوه بهره گیری فرد از روشهای پردازشی مغزی در کارکردهای خاص مغز است، در تحلیل و توصیف و ادراکات خاص حسی و حرکتی است.
اين افراد را كودكاني با ناتوانيهاي يادگيري ناميدند (تبريزي، 1380) كلمه ناتواني يادگيري براي اولين بار توسط ساموئل كرك در سـال 1963 بـه كـار بـرده شـد.
ساموئل كرك اين اصـطلاح را بـه عنـوان يـك برآينـد سازشـي مطـرح كـرد و ايـن بـه واسـطه برچسب هاي گوناگوني بود كه تـا آن زمـان بـراي توصـيف كـودك بـا هوش بهر بهنجـار و داراي مشكلات يادگيري بـه كـار مـيرفـت.
تـا بـه حـال تعـاريف متعـددي از »نـاتواني يـادگيري (learning disability) «و يـا »اختلالات يادگيري(learning disorder) «و يا «مشكلات يـادگيري (learning difficulties) «ارائـه شـده اسـت.
در فرهنـگ واژگـان افـروز و عبادي ناتواني يادگيري معادل واژه ي (LD) به معني فقدان توفيـق يـا عـدم توانـايي يـادگيري در زمينههاي خاصي در مقايسه با توفيق افرادي كه توانايي ذهني مشابه دارند، تعريف شده است.
بيشتر تعاريف، بر روي يك يا دو اختلال اساسي در فرآيندهاي روانـي در ارتبـاط بـا درك و اسـتفاده از زبان گفتاري يا نوشتاري تأكيد دارند.
همچنين اختلال يادگيري معادل واژه disorder Learning به صورت يك آسيب جسمي يا نقص عصبي تشخيص داده شده كه در پيشرفت تحصيلي اخـتلال ايجاد مي كند، تعريف شده است (عبادي و افروز، 1379). ناتواني هـاي يـادگيري گـستره اي بـسيار وسيعتر از مشكلات تحصيلي را شامل مي شود و نيازمند توجه به حوزه هاي اجتمـاعي، خـانوادگي، عاطفي و رفتاري زندگي كودك در بافت خانواده نيز ميباشد (لرنر ،1997) ناتواني هاي يادگيری دانش آموزان ضربه هاي مخربي بر سـازگاري و بهزيـستي روانـي خـانواده هـاي آنهـا مـي گـذارد و مطالعات مختلف نشان ميدهد كه خانواده هـايي كـه فرزنـدان آنهـا بـه اخـتلال نـاتواني يـادگيري دچارند داراي مشكلات سازشي بيشتر نسبت به والدين عادي هستند.
مطالعـات نـشان مـيدهـد كـه پدر و مادر كودكان مشكل دار، محدوديتهايي از قبيل بهداشـت، احـساس محروميـت و سـطوح بالايي از استرس و افسردگي را نسبت به والدين كودكان عادي تجربه مي كننـد(كـوئين و پـااول،1985؛ روآچ، آرموند و بارات 1999، و والنتين، درمات و اندرس، 1998). منظور از اختلال یادگیری، اختلال در یک یا چند فراِیند روانی پایه، نحوه بهره گیری فرد از روشهای پردازشی مغزی در کارکردهای خاص مغز است، در تحلیل و توصیف و ادراکات خاص حسی و حرکتی است.