نتایج در این بخش نمایش داده می شود

رابطه پايستگي و هويت تحصيلي (بخش اول)‏

اين مقاله، درباره رابطه پايستگي و نقش هويت تحصيلي بحث مي‌کند.

مطالعه اين مقاله از سوي داوطلبان آزمون سراسري، مي‌تواند در تقويت خودشناسي و خودآگاهي آنها مؤثر باشد

در جريان رشد انسان دوران حساسي وجود دارد که در شکل‌گيري شخصيت و زندگي وي نقش مهمي را ايفا مي‌نمايد. سال‌هاي مربوط به دوره نوجواني، جزيي از اين مراحل سرنوشت‌ساز است.

شناخت دنياي پر رمز و راز نوجواني، که دوران تحول سريع جسماني، تحول در رفتار و شخصيت، دوران بازسازي تجربه‌ها، نظام ارزش‌ها و بالاخره دوران پي بردن به هويت خويشتن است، از اهميت والايي برخوردار است.

دوره نوجواني، بحراني‌ترين دوره رشد هر انسان است که با تحولات فراواني در زمينه‌هاي زيست‌شناختي، روان‌شناختي و اجتماعي همراه است.

در اين دوره، فرد به بلوغ مي‌رسد و در پي کشف هويت خود است. به دنبال هويت‌يابي بودن، تعيين اهداف و تاب‌آوري در برابر مسايل پيش‌ِرو و اينکه فرد بتواند طلب کمک و مشورت از ديگران بکند، از متغيرهاي مهم در دوران نوجواني و تحصيل در مدرسه است.

بعد از سخنراني «مارتين سليگمن» در دهه نود ميلادي، تحولات زيادي در اهداف و کاربرد علم روان‌شناسي شکل گرفت و حوزه‌اي جديد در روان‌شناسي مطرح شد که امروزه به عنوان جنبش چهارم روان‌شناسي يا «روان‌شناسي سلامت» مطرح است.

روان‌شناسان تحصيلي و مدرسه، با الهام از روان‌شناسي مثبت، بر انعطاف‌پذيري و پرورش توانايي‌هاي فرد تاکيد مي‌کنند.

يکي از مفاهيم مهمي که بر انعطاف‌پذيري و پرورش توانايي‌هاي فرد تاکيد دارد، مفهوم «پايستگي تحصيلي[1]» است.

پايستگي تحصيلي، به فرآيندهاي مثبت در زندگي تحصيلي و تقويت سلامت رواني دانش‌آموز مربوط مي‌شود.

مارتين و مارش،.پايستگي تحصيلي را قابليت دانش‌آموز در مواجهه اثربخش با چالش‌هاي مربوط، مانند:

نمره پايين، تکاليف سخت، بازخورد منفي در ارتباط معلم و شاگردي و از دست دادن انگيزه مي‌دانند که در زندگي روزمره اتفاق مي‌افتند.

  • پايستگي تحصيلي، در بستر سازه تاب‌آوري تحصيلي[

2] رشد مي‌کند که در روان‌شناسي سنتي مطرح بوده است (مارتين و مارش، 2009). تاب‌آوري تحصيلي، روي گروه‌هاي قومي مختلف،

مثل: فقرا يا افراد کم‌آموز و دانش‌آموزان داراي اختلال يادگيري متمرکز است، اما پايستگي، به مجادلات و روبرو شدن دانش‌آموز با چالش‌هاي روزمره،

مانند: استرس و اضطراب‌هاي روزمره، مرتبط است.

دوران تحصيل، دوره‌اي از زندگي است که در آن تغييرات شناختي و اجتماعي سريعي اتفاق مي‌افتد (پرنس امبوري و ساک‌لوفسکي[3]، 2013)؛ به طوري که انطباق و سازگاري با اين تغييرات، همواره مورد توجه پژوهشگران تعليم و تربيت بوده است.

از مهم‌ترين دوره‌هاي تحصيلي، دوره متوسطه است که دانش‌آموزان در اين دوره با چالش‌هايي از جمله:

کسب نمرات ضعيف، سطوح استرس بالا، تهديد اعتماد به نفس، بدبيني تحصيلي، کاهش شرکت در فعاليت‌هاي کلاسي، کاهش انگيزش و تعامل با همشاگردي‌ها و معلمان روبرو مي‌شوند (يو، مارتين و هو و همکاران[4]، 2019).

بسياري از تکاليف رشدي (از جمله ساخت هويت) که قبلاً از مشخصه هاي دوران نوجواني محسوب مي‌شد، در دوران بزرگسالي نيز ادامه دارد (آرنت[5]، 2000؛ نقل از مونتگومري، 2005)، و چون بسياري از تکاليف که مشخصه دوران بزرگسالي است (از جمله حرکت در راستاي صميميت باليده)، در دوران نوجواني شروع مي‌شود (آرچر، 1994؛ نقل از مونتگومري، 2005)، لذا مي‌توان اين نتيجه گيري معقولانه را داشت که فرآيندهاي رشدي ساخت و تثبيت هويت منسجم، اساساً با فرآيندهاي شروع و حفظ صميميت حقيقي با همسالان، داراي همپوشاني است و بر آن تاثير مثبت مي‌گذارد (کراگر، 1997). اريکسون (1982؛ نقل از مونتگومري، 2005) اين استدلال را مطرح کرده است که کسب صميميت و هويت باليده رواني ـ اجتماعي، فرآيندهاي مرتبط با هم، ولي مستقل هستند و صميميت بين فردي، باعث تقويت احساس هويت فردي، حتي در اوايل دوران نوجواني و قبل از تثبيت هويت مي‌شود.

پايستگي تحصيلي، به مثابه يک سازه هيجاني- اجتماعي مهم مؤثر پيشرفت تحصيلي مشهور است.

در بين همه عامل‌هاي مؤثر بر موفقيت تحصيلي، از نظر کولي و همکاران(2015)، رشد هيجاني – اجتماعي[6]، بسيار حياتي است.

رشد هيجاني- اجتماعي، به چگونگي روبرو شدن فرد با سختي‌ها و مسايل زندگي روزمره تحصيلي گفته مي‌شود.

دانش‌آموزان وقتي با مشکلات و سختي‌هايي در زندگي تحصيلي مواجه مي‌شوند، با چالش‌هاي جدي و ذاتي روبرو خواهند شد.

تاب آوري تحصيلي به فرآيند، ظرفيت يا پيامدهاي سازگاري موفق در روبرو شدن با موقعيت‌هاي چالشي گفته مي‌شود، اما وقتي نوع رايج اين مشکلات و سختي‌ها در زندگي تحصيلي رخ دهد، با عبارت پايستگي تحصيلي تعريف مي‌شود.

کولي و همکاران (2015) مطالعات گسترده‌اي در حوزه پايستگي تحصيلي انجام داده‌اند.

آنها روي رابطه مستقيم و غيرمستقيم پايستگي تحصيلي و پيشرفت تحصيلي مطالعه کرده‌اند.

آنها همچنين با موشکافي متوجه شدند که حس کنترل پيامدهاي يک فعاليت از طريق کاربست نظريه اسناد، نقش ميانجي در ارتباط با پايستگي و پيشرفت ايفا مي‌کند. مارتين، جينس، برکت و همکاران (2013) رابطه بين پايستگي تحصيلي و خطر روان‌شناختي را روي 2971 دانش‌آموز دبيرستاني در کشور استراليا بررسي کردند. خطرات روان‌شناختي اين دانش‌آموزان،

شامل: اضطراب آزمون، اجتناب از شکست، کنترل غيرجدي و تغييرات آموزشي و نوروتيسم بوده است. آنها دريافتند که بين پايستگي تحصيلي و خطرات روان‌شناختي، رابطه دو طرفه و متقابلي وجود دارد. کامرفورد، بستن و تومي[7](2015) رابطه بين پايستگي تحصيلي و تصميم دانشجو به ماندن يا رفتن از دانشکده را بررسي کرده‌اند.

581 دانشجو ايرلندي نمونه مورد بررسي اين مطالعه بوده‌اند. آنها دريافتند که بيشتر دانشجويان پايسته تحصيلي، احتمال کمتري وجود دارد که دانشکده را ترک کنند.

آنها همچنين پيشنهاد کردند که از طريق روش فراشناختي مي‌توان ترک تحصيل در ميان دانش‌آموزان را به طور جدي کاهش داد.

ملمبرگ[8]و همکاران (2013) جزييات پايستگي تحصيلي را در پديده موضوع عام و موضوع خاص بررسي کرده‌اند.

آنها اين موضوع را مورد توجه قرار دادند که دانشجويان تا چه اندازه مي‌توانند تجارب مسايل تحصيلي را از يک موضوع به موضوع ديگر، مانند:

دروس انگليسي، رياضيات، علوم و آموزش فيزيک، تعميم دهند.

اين مطالعه روي 260 دانش‌آموز دبيرستاني در کشور انگلستان انجام شده است.

نتايج اين مطالعه نشان مي‌دهد که پايستگي تحصيلي، يک پديده با موضوع عام است و نه خاص.


[1] Academic Buoyancy

[2]Academic Resilience

[3]Prince Embury & Saklofske

[4] Yu, Martin, Hou & et al.

[5] Arnett

[6] Social-emotional development

[7] Comerford, Batteson and Tormey

[8] Malmberg

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.