نتایج در این بخش نمایش داده می شود

چگونه داشتن درک درست از کارکرد مغز مى‌تواند به يادگيرى ما کمک کند؟

هر سال، ميليون‌ها کودک، مدرسه را با هيجان يادگيرى مطالب جديد آغاز مى‌کنند، ولى در بسيارى از مواقع، تنها به دليل القاى اين تفکر اشتباه که به اندازه همکلاسى‌هاى خود باهوش يا با استعداد نيستند، دچار سرخوردگى مى‌شوند؛ تنها به اين دليل که والدين و مربيان، مدام در حال ايجاد اين احساس در فرد هستند که او به اندازه کافى در انجام دادن کارى، توانمند نيست
.
جو بولر، پروفسور رياضى در دانشگاه استنفورد، اعتقاد دارد که هر فردى هر چيزى را مى‌تواند ياد بگيرد اگر به درک اين موضوع برسد که مغزش چگونه کار مى‌کند و چگونه مغز مى‌تواند در يادگيرى به او کمک کند.
او بيان مى‌کند: «اينکه مغز ما ثابت و غير قابل تغيير است و استعداد و توانايى يادگيرى برخى از مطالب را ندارد، افسانه‌اى بيش نيست، و اين حرف نه تنها از نظر علمى‌درست نيست، بلکه همه جا همراه ما خواهد بود و سبب مى‌شود که تاثيرى منفى هم روى آموزش و هم در بسيارى از مسايل روزمره زندگى ما داشته باشد».
علم نوروپلاستيسيتى (اينکه مغزهاى ما چگونه در پاسخ به يادگيرى تغيير مى‌کند) ثابت مى‌کند که يادگيرى در هر سنى مى‌تواند صورت گيرد؛ با اين وجود، اين حقيفت در بسيارى از کلاس‌هاى درس ما به کار گرفته نمى‌شود
.
به عنوان مثال، اين طرز تفکر اشتباه همواره وجود داشته است که اکثر پسرها در يادگيرى رياضى از دخترها بهتر هستند، و اين باور خود مى‌تواند در موفقيت جنس مؤنث در يادگيرى رياضى تاثيرى منفى بگذارد
.
 چگونه ذهن ما در يادگيرى به ما کمک مى‌کند؟
پروفسور جو بولر، نه تنها درباره اين موضوع تحقيقات بسياري انجام داده، بلکه راهکارهايى را نيز براى کمک به فرايند يادگيرى ارايه داده است تا آگاهى ذهنى جديدى را در افرادى که از يادگيرى برخى از مباحث و مطالب ترس دارند، ايجاد کند
:
1. بدانيد که مغز شما مدام در حال تغيير است
هر بار که ما چيز جديدى ياد مى‌گيريم، مغز ما تغيير کرده و قوى تر مى‌شود و مسيرهاى عصبى جديدى در آن ايجاد مى‌شود. اين سخن به آن معناست که مغز هيچ کس محدود به آن چه مى‌تواند در زمان تولدش بياموزد نمى‌شود، و در حقيقت، اين راه و روش آموزش است که مانع از يادگيرى افراد مى‌شود
.
به عنوان مثال، بدترين کار در مدارس اين است که دانش‌آموزان را بر اساس توانايى‌شان در يادگيرى يک موضوع خاص، به گروه‌هاى جداگانه تقسيم و از هم تفکيک کنند. تحقيقات نشان داده است مغزهايى را که ما به سرعت به آنها برچسب «ناتوانى در يادگيرى» مى‌زنيم، بعد از يک دوره آموزش صحيح، به طور کامل مى‌توانند تغيير کنند
.
 2. ياد بگيريد که با سختى‌ها، چالش‌ها و مشکلات کنار بياييد
شاگردان و معلمان، معمولاً اين تفکر را دارند که دريافت نمرات خوب در امتحان، نشان دهنده آن است که فرد به خوبى مطلب را فرا گرفته است؛ ولى آن چه بولر بر آن تاکيد دارد، اين است که هنگامى‌که شاگردان روى مسايل دشوارى، که چالش برانگيزند و از حد توانايى آنها فراتر است، تمرين و تمرکز مى‌کنند، مغزشان بيشتر به کار مى‌افتد و دانش و اطلاعات جديد، بهتر در ذهنشان نقش مى‌بندد، و اين موضوع سبب مى‌شود که دانشِ آموخته شده، در آينده قابل دسترس‌تر باشد
.
 3. طرز تفکر خود را در مورد ذهنتان تغيير دهيد؛ آن وقت مغز شما نيز از آن پيروى خواهد کرد
هنگامى‌که شما ذهنتان را در مورد خودتان تغيير مى‌دهيد، اين موضوع سبب تغيير بدن و مغزتان نيز مى‌شود؛ به عنوان مثال، محققان دريافته‌اند افرادى که ذهنيت منفى در مورد افزايش سنشان در سنين جوان‌تر – بين سنين ١٨ تا ٤٩ سالگى- داشته‌اند، احتمال دچار شدنشان به حملات قلبى در ٣٨ سال بعدى زندگي‌شان بيشتر است، و اين موضوع، صرف نظر از سلامت قلبي‌شان با توجه به سن، نژاد و يا بسيارى فاکتورهاى ديگر است
.
طرز تفکر شما درباره يادگيرى نيز به همين صورت است. اگر به کودکان ياد داده شود که موفقيتشان در مدرسه، بيشتر به ميزان هوش و استعدادشان بستگى دارد تا تلاششان، در آينده انگيزه کمترى براى يادگيرى خواهند داشت
.
 4. روش‌هاى مختلفى را براى يادگيرى امتحان کنيد
همان قدر که مهم است ديدگاه و طرز تفکرمان را در مورد يادگيرى تغيير دهيم و بر اين باور باشيم که دانش، ثابت و غيرقابل تغيير نيست و با تلاش و پشتکار مى‌توان پيشرفت کرد، به همان اندازه هم مهم است که استراتژى‌هاى جديد يادگيرى را امتحان کنيم.
استفاده از راهکارهاى چند بعدى براى آموزش و يادگيرى، از بهترين روش‌هاست؛ زيرا بسيارى از بخش‌هاى مغز را در يک زمان درگير مى‌کند و ارتباط بين بخش‌هاى مختلف مغز، به يادگيرى کمک مى‌کند. حتى مهارت در يادگيرى رياضيات را، با تقويت مهارت‌ها و دانش غيرمرتبط، مانند: مهارت‌هاى زبانى و استفاده از انگشتان دست براى محاسبات، مى‌توان تقويت کرد
.
کشفيات جديد در مورد عملکرد مغز نشان مى‌دهد که در آموزش، بر استفاده از روش‌هاي مختلف نيازمنديم، تا يادگيرى و آموزش، چندبعدى، طبيعى و خلاقانه‌تر شود.
  
بولر در تحقيقات خود دريافت که اين روش‌هاى متفاوت در يادگيرى رياضى و به چالش کشيدن دانش‌آموزان به منظور استفاده از استراتژى‌هاى متفاوت در حل مسايل (مانند داستان سرايى و هنر‌هاى تجسمى)، براى يادگيرى، بسيار مؤثرتر است؛ بخصوص براى دختران و کسانى که اعتماد به نفسشان در يادگيرى رياضى کاهش يافته است.
در اين تحقيق به اين نتيجه رسيده‌اند که براى يادگيرى، استفاده از روش‌ها و نگاه کردن به مساله از زواياى مختلف، از تلاش محض براى به انجام رساندن درست آن، به مراتب مفيدتر است
.
5. هدفتان تفکر انعطاف پذير باشد تا سريع
اغلب معلمان و شاگردان تصور مى‌کنند که سرعت داشتن در انجام کارى، به معناى خوب بودن آن کار است، ولى تحقيقات نشان داده است که در بسيارى از مواقع، اين موضوع نادرست است.
تلاش براى انجام کارى در زمان محدود (به عنوان مثال، امتحان دادن در يک زمان مشخص) مى‌تواند استرس ايجاد کند و سبب کاهش عملکرد حافظه فعال شود که براى يادآورى اطلاعات کليدى مورد نياز است.
به همين دليل، پروفسور بولر اعتقاد دارد که ارايه مسايل طولانى به دانش آموزان يا سنجش عملکرد دانش آموزان در حل مسايل رياضى در شرايط محدود زمانى، مفيد نيست و اين موضوع حتى سبب مى‌شود که برخى از افرادى که پتانسيل خوبى در فراگرفتن رياضى دارند، بى‌دليل دلسرد شوند و خيلى زود از يادگيرى دست بکشند؛ زيرا تصور مى‌کنند که سرعت عمل، به معناى داشتن شايستگى بيشتر است.
برخى از شاگردان، در زمان محدود خوب عمل مى‌کنند و در روش‌هاى تست‌زنى سرعت عمل بالايي دارند، اما اين مساله، لزوماً به معناى يادگيرى بهتر و تسلط بيشتر روى مطلب نيست.
در مجموع مي‌توان گفت که تلاش براى يادگيرى مطلبى به روش‌هاى انعطاف پذير و در طول زمان، کليد يادگيرى است
.
6. با يکديگر همکارى کنيد
مدارسى که معمولاً براى يادگيرى بهتر، همکلاسى‌ها را به همکارى با هم و حمايت از يکديگر تشويق نمى‌کنند و تاکيد بر داشتن استعداد بالاى برخى از دانش‌آموزان نسبت به سايرين دارند، نمى‌توانند کمکى به يادگيرى بهتر آنها کنند. بسيار مهم است که مدارس اين تفکر را تقويت کنند که يادگيرى به کمک يکديگر، از يادگيرى انفرادى، به مراتب مفيدتر است
.
بولر تاکيد مى‌کند: «اينکه شاگردان با هم کار کنند و دريابند که يادگيري بخشى از مطلب يا تمام آن، ممکن است براى همه آنها دشوار باشد، تفاوتى بزرگ ايجاد مى‌کند و اين ايده را تقويت مى‌کند که يادگيرى، پروسه‌اى است که وجود موانع و دشوارى‌ها در آن طبيعى است.»
تمرکز روى ايجاد همکارى و تعامل بين شاگردان، به جاى آزمودن جداگانه دانش آموزان، مى‌تواند سبب يادگيرى بهتر شاگردان و کاهش تبعيض بين آنها شود.

همه اين نکات به ما يادآورى مى‌کنند که موانع و سختى‌ها در فرايند يادگيرى، بيشتر به خاطر طرز تفکر ماست تا توانايى‌هاي ما، و نبايد فراموش کرد که محدوديت‌هاى ذهن ما، بسيار کمتر از آن چيزي است که ما تصور مى‌کنيم.

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.