استعداد هرگز کافي نيست …
در شماره پيش، به برخي از ويژگيهايي که در کنار استعداد، ميتوانند شما را به سمت موفقيت هدايت کنند و استعداد شما را به حداکثر برسانند، اشاره کرديم؛ ويژگيهايي چون خودباوري، علاقه نشان دادن به کار، داشتن ابتکارعمل، تمرکز بر موضوع و آمادگي انجام کار. در اين شماره نيز به معرفي و شرح ساير ويژگيهاي لازم براي موفقيت ميپردازيم:
6- تمرين و تکرار تمرين و تکرار ميتواند استعدادهاي شما را شکوفا و قوي کند. در عرصه زندگي، همانند ميدان ورزش، به همان اندازه که تمرين کردهايد ميتوانيد بازي کنيد. افراد موفق براي تمرين و نظم در آن، ارزش ويژهاي قايلند و همه توان خود را بهکار ميگيرند تا قادر باشند در بالاترين سطح ممکن عمل کنند و عملکردي بهتر از آنچه از آنها انتظار ميرود داشته باشند.
هيچ کس با استعداد بالا به دنيا نيامده است؛ بنابراين، براي بهتر بودن و خوب شدن در هر چيزي بايد تمرين کنيد و مهارت بيشترکسب کنيد. تمرين مرتب، در درون ما نظم ذهني القا ميکند که در رويارويي با موقعيتهاي دشوار، بسيار مفيد خواهد بود. براي تمرين مؤثر به پنج عنصر و منبع محرک نياز داريد:
الف- يک معلم و مربي که در پيدا کردن بينش قوي به شما کمک کند؛ ب – يک خواست و ميل دروني قوي تا تلاشتان را بيشتر کند؛ ج – يک هدف و مقصد روشن تا در جهت آن گام برداريد؛ د- يک ظرفيت بالا براي انجام بهينه کار و تلاش در جهت رسيدن به هدف؛ هـ- و بالاخره، در اختيار داشتن ابزار، تجهيزات و منابع انرژي.
بنابراين، براي بهتر شدن و بسيار خوب بودن در تمرين، متعهد شويد که هر روز، کمي بيشتر از روز قبل تلاش کنيد، وقت بيشتري براي انجام تمرين بيشتر صرف کنيد، پشتکارتان را افزايش دهيد، بيشتر از گذشته کمک بگيريد و توصيه افراد موفق را بهکار ببنديد، براي تغيير بيشتر آماده باشيد و به طور جدي آن را دنبال کنيد. با اندکي تغيير، شما ميتوانيد مشکلات خود را حل کنيد، شرايط خود را بهبود ببخشيد و کارهاي مفيد و متفاوت انجام دهيد. تمرين و تکرار، شما را از ديگران برتر ميسازد و اين برتري، برايتان به يک عادت تبديل ميشود.
7- پشتکار پشتکار، يعني تمام کردن کاري که شروع کردهايد. استعداد داشتن يک چيز است و به پايان رساندن کار، چيزي ديگر است. مهم نيست که چقدر با استعداد هستيد، مهم اين است که تا وقتي پشتکار نداشته باشيد، نميتوانيد کارهاي بزرگ را انجام دهيد و به موفقيتهاي بزرگ دست يابيد.
پشتکار اجازه نميدهد که خسته و دلسرد شويد و کار را متوقف کنيد؛ حتي اگر همه نشانهها مطلوب به نظر نرسند. پشتکار، يک نوع سرمايه گذاري در آينده است. دشمنانِ پشتکار را برخي افکار مزاحم و انديشههاي عافيت طلب مثل: تسليم شدن با اولين سختي، اين تفکر که زندگي بايد راحت باشد، انعطافپذيري بيش از حد، مقصد پنداري موفقيت و دست از کار کشيدن تشکيل ميدهند. براي تقويت و افزايش پشتکار، سعي کنيد که يک هدف قوي و ارزشمند را براي خود تعريف و با تمرکز و سرسختي آن را دنبال نماييد، بهانهگيري را کنار بگذاريد و تلاش کنيد که کمي استقامت به خرج دهيد، همچنان که يک قهرمان، تا دقيقه آخر استقامت ميکند و ميجنگد؛ چون موفقيت دقيقاً بعد از نقطهاي قرار دارد که ديگران قانع شدهاند.
8- جرات جرات، وسيلهاي براي آزمايش استعداد شماست و چيزي نيست که صرفاً در ميدان جنگ به آن نياز پيدا کنيد. شما نميتوانيد هيچ کار بزرگي انجام دهيد، مگر اينکه جرات امتحان کردن آن را داشته باشيد. بدون جرات، هرگز از منطقه امن زندگي خود خارج نميشويد و طبيعي است که انتظار موفقيت هم نبايد داشته باشيد. موفقيت فقط زماني به شما لبخند ميزند که براي رسيدن به اهداف بزرگ برنامهريزي کنيد و جرات و جسارت خود را در اين مسير، در معرض امتحان و آزمايش قرار دهيد. اگر دوست داريد که جرات بيشتري پيدا کنيد، بايد بدانيد که سر منشا آن در درون شماست و نبايد دنبال منبع آن در بيرون باشيد.
جرات هميشه از درون ميآيد. بر چيزي که باور داريد، استوار باشيد و در همه حال اينگونه باشيد؛ نه فقط زماني که ديگران شما را زير نظر دارند. به جاي پرش بلند، قدمهاي کوچک، ولي منظم برداريد، پيوسته در جهت بهتر شدن حرکت کنيد و عملکرد شجاعانه خود را ادامه دهيد؛ بدين ترتيب، افقهاي بيشتر و وسيعتري به روي شما گشوده خواهد شد. جرات نوعي دانش است که نحوه مواجهه با سختي و پيش رفتن در چنين شرايطي را به شما ميآموزد. چيزي که انجام آن ميتواند غير ممکن به نظر برسد، اغلب با داشتن جرات، ممکن ميشود.
در هر کاري که انجام ميدهيد، به شهامت نياز داريد. از لحظه اي که تصميم ميگيريد مسيري را آغاز کنيد، همواره ممکن است که يک محرک منفي و اخلالگر و مزاحم، شروع به مخالف خواني کند تا شما را از ادامه مسير بازدارد، و يا با مشکلات و سختيهايي مواجه شويد که شما را وسوسه کنند از تصميم خود منصرف شويد؛ اما جرات و شهامت و همت والاي شما، به شدت با اين نيروهاي مزاحم به مبارزه برخاسته و به شما اجازه انصراف از پيمودن مسير تعيين شده را نميدهد.
9- آمادگي يادگيري به زبان ساده، آمادگي براي يادگيري، به معناي ميل و اشتياق براي يادگيري و رشد است، و آمادگي براي گوش دادن و آموختن و تلاش براي به کاربردن ايدههاي جديد است. اگر فکر کنيد که درحال حاضر همه چيز را ميدانيد، رشد شما متوقف ميشود. افراد موفق و مشتاق يادگيري، حتي پس از کسب مجموعهاي از موفقيتها، باز هم سؤالات تازه مطرح ميکنند. آنها غرورشان را حين يادگيري کنار ميگذارند و به عنوان يک يادگيرنده، مادامالعمر در تکاپو و تلاش زياد در جست و جوي فرصتهاي جديد آموزشي هستند و پيگيرانه سعي ميکنند که بيشترين بهره را از آموختههايشان ببرند.
براي کسب آمادگي بيشتر: الف- در وهله اول سعي کنيد که يک شنونده خوب باشيد؛ چرا که اگر به جاي حرف زدن، گوش کنيد، هميشه در ميان حجم زيادي از اطلاعات مفيد قرار ميگيريد.
ب- فرايند يادگيري را خوب درک کنيد و بدانيد که هدف يادگيري، صرفاً دانستن نيست، بلکه بهتر عمل کردن است؛ به عبارت بهتر، به چيزي که ميدانيد عمل کنيد، به دنبال اشتباهات خود بگرديد و در ارتباط با کارهايي که انجام دادهايد، خود را ارزيابي کنيد، به دنبال راههايي براي بهتر انجام دادن کارها باشيد و از راههاي جديد و تازه براي انجام آن استفاده کنيد.
ج- در هر فرصتي به يادگيري بپردازيد و در صورت امکان، براي آن برنامهريزي کنيد. با خواندن کتاب، بازديد از مکانهايي که شما را تحت تاثير قرار ميدهند يا وقت گذراندن با افرادي که شما را براي رشد کردن به چالش ميکشند، خود را در معرض ايدههاي تازه قرار دهيد و چيزي را که ياد ميگيريد در کاري که انجام ميدهيد، به کار بريد و با کساني که فکر شما را به چالش ميکشند، طرح دوستي بريزيد.
د- چيزهايي را که ياد گرفتهايد به کار گيريد (با نوشتن ليست تعدادي از کارهايي که بايد انجام دهيد و به شما کمک ميکنند تا از چيزي که ياد گرفتهايد، استفاده کنيد) و زمان اندکي را به دنبال کردن ايدههاي جديد خود اختصاص دهيد. هـ دايماً از خودتان بپرسيد: «آيا من واقعاً آماده يادگيري هستم؟» و ايدهها و راههاي جديد براي انجام کارها را بپذيريد. همچنين براي جذب ايدههاي جديد تلاش کنيد و آنها را در عمل به کار بريد. آهن از استفاده نشدن زنگ ميزند. آب راکد کيفيتش را از را دست ميدهد و در هواي سرد منجمد ميشود.
بيحرکتي هم به همين صورت، نيروي ذهن را ضعيف ميکند. يک برنده، حتي زماني که از جانب ديگران متخصص در نظر گرفته شود، ميداند که هنوز چقدر بايد ياد بگيرد، ولي يک بازنده، قبل از اينکه به اندازه کافي آموخته باشد تا بداند که چقدر کم ميداند، ميخواهد که از سوي ديگران، يک فرد متخصص در نظر گرفته شود.
۱۰- شخصيت يک فرد با استعداد ميتواند به روي صحنه برود، ولي براي ماندن در آنجا به شخصيت نياز دارد. يک شخصيت قوي، فرد را از ميانبرهايي که ميتوانند او را از خط خارج کنند باز ميدارد. شخصيت، جلوه بيروني چيزي است که در درون يک فرد وجود دارد. استعداد شايد يک هديه باشد، ولي شخصيت واقعي از اين هديه محافظت ميکند. از جهات مختلفي انسانها مانند کوه يخي هستندکه فقط ۱۵ درصد آن قابل ديدن است و ۸۵ درصد ديگر اين کوه يخي در زير آب قرار دارد. شخصيت انسان در قسمتي قرار دارد که زير آب است و در واقع در چهار عنصر مشخص زير نمايان ميشود: – خويشتنداري در انجام کاري که ميدانيد درست است؛ – ارزشها و اصول اساسي شما که با آنها زندگي ميکنيد؛ – احساس شما درباره هويت شخصي؛ – سطح شما در يکپارچه کردن و تنظيم اعمال با ارزشها. شخصيت، بنياد چيزي را ميگذارد که استعدادها و زندگي شما بعدها آن را خواهند ساخت.
شخصيت، تصميماتي را که در طول زندگي خود گرفتهايد و روابطتان را با ديگران در طول عمر منعکس ميکند. شخصيت، يک انتخاب است، و اگر شخصيت بهتري ميخواهيد، ميتوانيد و بايد آن را پرورش دهيد. براي بهتر و عميقتر کردن شخصيت: – در سختيها تسليم نشويد و حتي وقتي که اوضاع سخت ميشود، بايستيد. قويترين شخصيتها در شديدترين طوفانها ساخته شدهاند، نه در آرامش. – هميشه کار درست را انجام دهيد. اگر بتوانيد به جاي چيزي که به مصلحت است، چيزي را که درست است، انجام دهيد، شخصت خود را خواهيد ساخت. – کنترل زندگيتان را به دست بگيريد و به جاي اينکه باور کنيد چيزهايي يا کساني شما را به انجام کار يا تصميمي مجبور کردهاند، مسؤوليت تصميمات خود را بپذيريد.
افراد ضعيف، شرايط خود را مقصر ميدانند، در حالي که افراد قوي، مسؤوليت قبول کرده و در نتيجه رو به جلو حرکت ميکنند. شخصيت، مجموع انتخابهاي هر روز ماست؛ همچنان که شخصيت امروز ما نتيجه انتخابهاي ديروز ماست و شخصيت فرداي ما، نتيجه انتخابهاي امروز ما خواهد بود.
براي تغيير شخصيت خود، انتخابهايتان را تغيير دهيد. آنچه به آن فکر ميکنيد، آنچه انتخاب ميکنيد، و آنچه انجام ميدهيد، چيزي است که به آن تبديل خواهيد شد. آنچه که ما در موقعيتهاي بزرگ انجام ميدهيم، احتمالاً به چيزي که اکنون هستيم بستگي دارد، و آنچه اکنون هستيم، نتيجه سالها خويشتنداري ماست. انسانها در حرفهايشان شبيه هم هستند. تنها تفاوتشان در اعمالشان است. افراد با شخصيت، صرف نظر از موقعيت خود، کاري را که درست است، انجام ميدهند.
۱۱- روابط هيچ چيز بيش از روابط مهمي که در زندگيتان برقرار ميکنيد، بر توانايي شما در به کارگيري استعدادهايتان تاثير نميگذارد. اگر خود را در ميان افرادي قرار دهيد که شما را تشويق ميکنند، استعدادهايتان اوج خواهد گرفت، ولي اگر با افرادي وقت بگذرانيد که انرژي شما را ميگيرند، استعدادهاي شما پژمرده خواهد شد. روابط شما مستقيماً بر استعدادهايتان تاثير ميگذارند. روابطي که با ديگران برقرار ميکنيد، ميتوانند شما را بسازند يا بشکنند. آنها ميتوانند به شما انرژي دهند و شما را نيرومند کنند يا اينکه آن انرژي را که ميتواند شما را به جلو براند، بگيرند. اگر براي رسيدن به چيزهاي زيادي برنامهريزي ميکنيد، لازم است که مطمين شويد روابط شخصيتان ارزشهايي را به زندگيتان اضافه ميکنند و بهترين عملکرد شما را نمايان ميسازند. روابط نوعاً در چهار مرحله پيش ميروند: – روابط سطحي که فقط يکديگر را ميشناسيد؛ – روابط ساخته شده که بر پايه برخوردهاي تکرار شونده است؛ – روابط امن که به هم اعتماد داريد؛ – روابط محکم که تلاش ميکنيد و يکديگر را بالا ميکشيد. شما به طور ايده آل ميخواهيد که روابط امن و محکم بيشتري را به عنوان راهي براي رشد استعدادهايتان ايجاد کنيد. اين نوع از روابط، صفات بسيار مفيدي دارند: • سطحي از لذت متقابل وجود دارد؛
به يکديگر احترام ميگذاريد و به هم اعتماد داريد؛ • تعداد زيادي تجربه مشترک داريد. براي ايجاد بيشتر اين روابط امن و محکم:
الف ـ مهمترين افراد زندگيتان را مشخص کنيد که چه کساني هستند: آنهايي که بيشترين وقت را با شما ميگذرانند يا آنهايي که براي افکارشان ارزش قايل هستيد؟
ب ـ بررسي کنيد که آيا اين افراد شما را در جهت مسير درست حرکت ميدهند يا اينکه انرژي عصبي شما را ميگيرند.
ج ـ اگر فهميديد که دوستانتان واقعاً شما را پر بار نميکنند، پس دست به کار شويد و دوستان جديد و بهتري پيدا کنيد. اينجا روابط بهتر و مثبتتر، آنقدر سرتان را شلوغ ميکند که حتي متوجه نميشويد که ديگر با دوستان قديميتان وقت نميگذرانيد. يک دوست واقعي، نقاط ضعف شما را ميداند، ولي تنها نقاط قوتتان را به شما نشان ميدهد، ترسهاي شما را احساس ميکند، ولي ايمان شما را قوي ميکند، اضطراب شما را ميبيند، ولي روحيه شما را قوي ميکند، ناتوانيهاي شما را تشخيص ميدهد، ولي بر امکانات شما تاکيد ميکند. زندگي خيلي طولانيتر از آن است که آن را با افرادي بگذرانيد که شما را به مسير اشتباه ميکشند، و خيلي کوتاهتر از آن است که با ديگران سپري نشود. روابط شما، شما را تعريف ميکنند و بر استعدادتان تاثير ميگذارند؛ پس آن را هوشمندانه انتخاب کنيد و به خاطر بسپاريد که در نهايت، انتخابهاي شما، شما را ميسازند.
12ـ مسؤوليت قبول مسؤوليت، استعدادهاي شما را قوي ميکند و آنها را به ارتفاعهاي جديدي ميبرد و استقامتتان را افزايش ميدهد. اگر واقعاً مشتاق موفقيت هستيد، راههاي عملي براي افزايش مسؤوليتهاي خود پيدا کنيد. انجام اين کار، شما را به بالا و رو به جلو سوق ميدهد. در کل، جامعه به استعداد، بيش از حد بها ميدهد و به اهميت مسؤوليت، کمتر از حد. اين موضوع مايه تاسف است؛ زيرا داشتن احساس مسؤوليت قوي، در حقيقت، زيربنايي براي موفقيت واقعي افراد فراهم ميکند. مسؤوليت، اگر به درستي اداره شود، معمولاً به ايجاد مسؤوليت بيشتري در آينده منجر ميشود. در طول زماني که مسؤوليتي را به عهده داريد، اعتبار شما ابتدا محک خورده و سپس بيشتر ميشود.
اگر شما ميخواهيد که مردم به شما اعتماد کنند، مسؤوليتي به عهده بگيريد و آن را صادقانه انجام دهيد. براي اينکه بيشتر مسؤوليتپذير شويد:
الف ـ از جايي که اکنون هستيد، شروع کنيد و از امروز، خود را به عملکرد مسؤولانهتر پايبند کنيد.
ب ـ دوستان خود را هوشمندانه انتخاب کنيد؛ زيرا اگر همه وقتتان را صرف گرد آمدن با افراد بيمسؤوليت کنيد، برايتان سخت خواهد بود که مسؤولانه عمل کنيد.
ج ـ ديگران را سرزنش نکنيد و به جاي آن، براي ديدن سرچشمه همه مشکلاتتان، به آينه نگاه کنيد، به دنبال مقصر نباشيد و شانههايتان را بالا بگيريد و سرِ کار خود برويد.
د ـ درسهاي اصلي مسؤوليت را ياد بگيريد: ـ براي کسب موفقيت معنيدار بايد در درجه اول خويشتنداري را تمرين کنيد؛ ـ هر چه را شروع کرديد به پايان برسانيد؛ ـ وقتي بقيه به شما وابستهاند، هيچگاه به آنها اجازه ندهيد که عقب بيفتند؛ ـ از ديگران انتظار نداشته باشيد که قدم پيش بگذارند و به جاي شما مسؤوليت چيزي يا انجام کاري را بر عهده بگيرند. هـ ـ تصميمات سخت بگيريد و پاي هر تصميمي که گرفتهايد بايستيد؛ خواه جهنم باشد، خواه بهشت، و براي هر چيزي که در زمان مسؤوليت شما اتفاق ميافتد، پاسخگو باشيد. و ـ به مردم خدمت کنيد؛ چرا که هر وقت چيزي را ببخشيد رشد خواهيد کرد.
تمرين مسؤوليتپذيري، کارهاي بزرگي براي شما ميکند. استعداد شما را قوي ميکند، مهارتهاي شما را مترقي ميکند و فرصتهاي شما را افزايش ميدهد. اين تمرين در طول روز، کيفيت زندگي شما را بهبود ميبخشد و کمک ميکند که شب بهتر بخوابيد، و زندگي اطرافيانتان را نيز بهتر ميکند.
اگر ميخواهيد که زندگيتان يک داستان باشکوه باشد، پس اين نکته را بدانيد که شما نويسنده آن هستيد و هر روز شانس آن را داريد که صفحه جديدي از اين داستان را بنويسيد و اين صفحات را با مسؤوليتپذيري در قبال خود و ديگران، پر کنيد. اگر اين کار را انجام دهيد، در پايان نااميد نخواهيد بود.
13ـ کارِ گروهي صرف نظر از اينکه چقدر با استعداد هستيد، بايد بدانيد که همواره شکافهايي بين شايستگيها و تواناييهايي شما وجود دارد. بهترين راه براي پر کردن اين شکافها، آن است که با افرادي شريک شويد که در آن زمينهها قوي هستند. براي کسب يک چيز شگفتانگيز، هميشه به يک کارِ گروهي نياز داريد. گروه، نه تنها به افراد اجازه ميدهد که بيشتر از آن چيزي که ميتوانستند به تنهايي به دست آورند، دست يابند، بلکه در خود يک اثر ترکيبي دارد که بيشباهت به سود نيست.
يک گروه از افراد که با هم براي دستيابي به هدف يکساني کار ميکنند، ميتوانند کارهاي بزرگي را انجام دهند. کليد مزاياي گروهها اين است که: الف ـ گروه، کاري را که بايد انجام شود، به واحدهاي قابل کنترل تقسيم ميکند. وقتي که تعداد زيادي از افراد مختلف سهم خود را انجام دهند، تاثير جمعي آن بينظير است.
ب ـ گروهها تاثير ضعفهاي فرد را به حداقل و پتانسيلهاي آنها را به حداکثر ميرسانند. ج ـ گروهها چشم اندازهاي مضاعفي از چگونه دست يافتن به هدف مشخصي را فراهم ميکنند و اين راههاي مختلف، احتمال موفقيت را افزايش ميدهد.
د ـ استعداد يک فرد استثنايي، ممکن است که يک يا دو بازي را براي گروه ببرد، ولي براي قهرماني، به يک گروه محکم نياز داريد.
هـ ـ تيمها به افراد اجازه ميدهند که روي پيروزي کلي، و نه فقط عملکرد شخصي، تمرکز کنند. گروههاي بزرگ وقتي به وجود ميآيند که همه اعضايشان به جاي تکيه کردن بر مزاياي محدود خود، بر مبناي چيزي که براي گروه بهتر است، تصميمگيري کنند. و ـ تعلق داشتن به يک گروه بزرگ، نوعي احساس اجتماع ايجاد ميکند که سطح اعتماد را بالا ميبرد.
ز ـ هنگامي که اعضاي گروه براي ارزش دادن به چيزي که ديگران انجام ميدهند، کار ميکنند، آنها خود به خود، به خودشان هم بها ميدهند. روي هم رفته، گروهها جذابيت و مزاياي آشکاري را پيشنهاد ميدهند و عجيب نيست که بيشتر افراد بسيار با استعداد، عضو بودن در يک گروه پويا را به کار فردي ترجيح ميدهند. تيمها يک اثر افزايشي دارند که به صورتهاي ديگر نميتوان آن را درک کرد. در آخر، براي اينکه گروهي با عملکرد بالا براي خود بسازيد: الف ـ اين حقيقت را بپذيريد که براي دستيابي به يک چيز قابل توجه، به يک تيم نياز داريد. شما نميتوانيد به تنهايي به هدف بزرگي برسيد، و تا وقتي که اين عقيده را به صورت کامل قبول نکنيد، نميتوانيد گروه خود را به سطح بعدي عملکرد ببريد.
ب ـ در روياهاي خود يک گروه تشکيل دهيد و به جاي اينکه سعي کنيد همه کارها را خودتان انجام دهيد، تصور کنيد که به عنوان بخشي از يک گروه بزرگ موفق هستيد. اينکه شما خود را به عنوان رهبر گروه تصور کنيد يا نه، تا وقتي که شما را از درگير شدن در کار تيمي باز ندارد، مهم نيست.
فکر کنيد که چقدر هر روز، رفتن به سر کار لذت بخش خواهد بود. اگر برايتان امکانپذير است، افراد ديگري را پيدا کنيد تا بتوانيد احساسات و نگرشهاي خود را با آنها در ميان بگذاريد.
ج ـ براي رشد گروه خود تلاش کنيد؛ يعني افراد درستي را انتخاب کنيد و روي گسترش مهارتها و شايستگيهاي آنها کار کنيد. هر کاري که ميتوانيد براي کمک به رشد و گسترش تواناييهاي اعضاي گروه خود انجام دهيد.
اين عمل، کاري است که هميشه همه مديران بزرگ تاريخ انجام دادهاند. اين مديران، نه تنها روي بهتر شدن خودشان تمرکز ميکنند، بلکه به اعضاي گروهشان نيز رشد شخصيتي يکساني را القا ميکنند. د ـ امتياز هر ميزان موفقيتي را که به آن دست يافتيد، به گروه خود اختصاص دهيد؛ زيرا در واقع اين موقعيت، جايي است که امتياز به آن تعلق دارد. مديران بزرگ ميدانند که همه افراد مهم هستند، و مردم زماني بهترين عملکرد را دارند که سهمشان به وضوح تصديق شده باشد. وقتي که کارها اشتباه پيش ميروند، بيشتر از اندازه واقعي تقصير را به عهده بگيريد، و وقتي که همه چيزي خوب پيش ميرود، همه امتياز را به بقيه بدهيد. همه به خاطر اين شهامت، شما را دوست خواهند داشت.
فرد با استعداد که عضوي از يک گروه است، به چيزي بيشتر از آنچه روزي به تنهايي ميتوانست دست پيدا کند، دست مييابد.
*هفته نامه پیک سنجش