در مسير کنکور، «معلم» کجاي راه است؟
گاه برخي از دانشآموزان (به خصوص دانشآموزان کنکوري) تصور ميکنند که در مدرسه وقتشان گرفته ميشود و آنها به تنهايي و به ياري کتابها يا «سي دي»هاي کمک آموزشي ميتوانند نتيجه بهتري بگيرند. اين گروه از دانشآموزان تصور ميکنند که برخي از معلمهاي مدرسه کُند پيش ميروند يا دانش لازم را براي موفق کردنشان در آزمون سراسري ندارند، و آنها به تنهايي و با اتکا بر خود (به ويژه در ترم دوم يا ماههاي منتهي به آزمون سراسري) به آساني مطالب را فرا ميگيرند و مقولۀ خودآموزي به نظرشان بهتر و مفيدتر جلوه ميکند. اين قبيل دانشآموزان احساس ميکنند که يادگيري از معلمها به معناي تسليم شدن به قدرت آنهاست؛ در نتيجه به توصيههاي معلمهاي خود کاملاً توجه نميکنند و ترجيح ميدهند که کارها را به روش خودشان انجام دهند. اين در حالي است که مهمترين نکته براي يک داوطلب آزمون سراسري، کسب دانش علمي و آمادگي براي آزمون سراسري به مؤثرترين شيوۀ ممکن است، و براي دستيابي به اين هدف، هر دانشآموزي به معلمهايي نياز دارد که دانش آنها را بپذيرد و تسليم دانايي آنها شود. پذيرش اين نياز، نشانۀ ناداني يا کم هوشي يک دانشآموز نيست؛ بلکه تنها ضعف موقّت يک دانشآموز را آشکار ميسازد تا به کمک معلمانش بر آن غلبه کند. بايد بپذيريم که آموختن، نياز به حس تواضع و فروتني دارد. ما بايد اعتراف کنيم که معلّمهاي ما، افرادي هستند که آشنايي بيشتر و دانش عميقتري نسبت به ما دارند و دليل نياز ما به آنها اين است که فرصت کم است و ما بايد بتوانيم، با وقت و انرژي محدودي که داريم، از اين آزمون سربلند بيرون بياييم؛ پس ما نميتوانيم بر اساس قانون آزمون و خطا جلو برويم و از طريق کتابهاي کمک آموزشي و توصيههايي که از رسانههاي جمعي ميشنويم، مرحله يادگيري و دستيابي به آمادگي را طي کنيم. نميگوييم که معلم، راه ميانبر را به ما نشان ميدهد؛ بلکه وي فرآيندي را که بايد طي شود، تا حد امکان، ساده و مؤثر ميسازد. سالهاي تجربه آموزي، به معلمهاي ما، درسهايي با ارزش و راهبردهايي مؤثر براي فراگيري آموخته است. با بهره گيري از آنها، دانش و تجاربشان، متعلق به ما خواهد بود و اين دلسوزان عرصة آموزش ميتوانند ما را از پيمودن راههاي فرعي و غير ضرور و خطاهاي احتمالي، مصون دارند. همچنين دبيرانمان در هنگام عمل، ما را تحت نظر ميگيرند و بازخوردهاي لازم را ميدهند؛ ضمن آنکه توصيههاي آنها نيز، بر اساس شرايط و نيازهاي ماست. وقتي ما به روش متمرکز، مطلبي را ميآموزيم، حواس پرتي کمتري را تجربه ميکنيم و آموختههاي ما، به خاطر شدت تمرکز و تمرينهايمان، به شکل عميقتري در ذهنمان نهادينه ميشوند و ايدهها و رشد فکري ما در زمان کوتاهتري به شکوفايي ميرسند. در اين ميان، آن چه بر غناي رابطه بين معلم و دانشآموز ميافزايد و آن را تقويت ميکند، کيفيت احساسي رابطه بين آنهاست. وقتي معلم احساس کند که شما حسي ارزشمند براي عرضه و ارايه به وي داريد، مثلاً اشتياق زياد براي فراگيري، تواضع و فروتني نسبت به معلم، انرژي جواني براي موفقيت و … داريد، ميتواند رابطۀ احساسي قدرتمندي با شما برقرار کند و خود شما نيز به لحاظ احساسي مجذوب او ميشويد. فايدۀ اين رابطۀ احساسي دو جانبه اين است که منجر به گشودن راههايي به سوي شما ميشود. وقتي شما کسي را تحسين ميکنيد، مستعد دريافت و تقليد کردارهاي او ميشويد و از آن پس، به او توجه بيشتري ميکنيد. فعاليت نورونهاي آيينهاي شما افزايش مييابد و اجازه ميدهد تا فرايند يادگيري، در سطحي بالاتر از انتقال معمول دانش انجام شود و طرز تفکر شما را نيز تحت تاثير قرار دهد. در پايان، فوايد حضور در کلاس درس و دل سپردن به کلام و درس معلم را يک بار ديگر فهرستوار بيان ميکنيم: * معلمهاي با تجربه، روشها و نکاتي را ميدانند که نتيجه 20 تا 30 سال تدريسشان است و اين نکات در هيچ کتابي ديده نميشود. * موفقيت، بدون يک دبير خوب، سخت، اما امکانپذير است و تلاش مضاعفي را ميطلبد. * يکي از مهمترين عواملي که موجب شده است تا نظام آموزشي فنلاند در برنامه ارزيابي تحصيلي دانشآموزان (آزمون پيزا) در صدر جهان قرار گيرد، روابط مثبت و خوب بين معلم و دانشآموزان است؛ زيرا دانشآموزان هميشه احساس ميکنند که در کلاس مورد پذيرش هستند، معلمها با رويي گشاده با آنها روبرو ميشوند، و احساس همدلي و درک متقابل بين معلم و دانشآموز، در سطحي بالا قرار دارد، و اين موضوع، نه تنها عاملي در موفقيت تحصيلي دانشآموزان است، بلکه حتي ميزان مشارکت اجتماعي دانشآموزان در فعاليتهاي فوق برنامه مدرسه، کارهاي گروهي و حتي رابطه با همسالان را نيز بهبود ميبخشد.
دليل نياز ما به معلمهايمان اين است که فرصت کم است و ما بايد بتوانيم، با وقت و انرژي محدودي که داريم، از اين آزمون سربلند بيرون بياييم؛ پس ما نميتوانيم بر اساس قانون آزمون و خطا جلو برويم و از طريق کتابهاي کمک آموزشي و توصيههايي که از رسانههاي جمعي ميشنويم، مرحله يادگيري و دستيابي به آمادگي را طي کنيم
*هفته نامه پيك سنجش