زندگي يک مسابقه نيست !
اين روزها به خاطر ظرفيت بالاي پذيرش دانشگاهها، تقريباً با هر رتبهاي که در کنکور کسب ميکني، ميتواني وارد دانشگاه شوي و به عنوان «دانشجو» ملقب گردي؛ اما نکته اينجاست که عدهاي هدفشان فقط دانشجو شدن نيست، بلکه ميخواهند در رشته يا دانشگاهي خاص پذيرفته شوند و اينجاست که قبولي دشوار مي شود و رتبه و تراز، حرف اول را ميزند، و باز اينجاست که عدهاي از داوطلبان، به خاطر اينکه رتبه خوبي کسب نکرده يا رتبه اي مناسب با رشته مورد علاقه شان نياورده اند، از دانشگاه باز ميمانند.
متاسفانه برخي از اين داوطلبان دچار ياس و نااميدي ميشوند و تصور ميکنند که راههاي موفقيت و پيشرفت به روي آنها بسته شده است؛ زيرا موفقيت را در پذيرش در دانشگاه يا رشته ايدهآل خود ميدانند.
در اينجا چند گام براي بيرون آمدن از اين حس بد و حرکت به سوي موفقيت، به شما پيشنهاد مي شود:
گام اول؛ جهت يابي مشکل
قبل از هر چيز بايد بپذيريد اينکه به رتبه دلخواه خود دست نيافتهايد، به آن دليل است که مشکلي وجود دارد؛ مشکلي که بايد آن را ارزيابي کرد و محدوده آن را تعيين نمود. سرپوش گذاشتن روي مشکل و عدم موفقيت را ناشي از بدشانسي دانستن، شما را درمانده تر مي کند و ممکن است که سال بعد با رتبه بدتري مواجه شويد.
گام دوم؛ توجه به زمان حال
برخي از افراد هميشه در حسرت بايدها و نبايدهاي گذشته هستند و اعمال و رفتارهايشان را در زمان حال، براساس تاثيري که از گذشته ها پذيرفته اند، تنظيم مي کنند. براي آنها گاه يک تجربه تلخ و زماني يک خاطره خوش، انگيزه سکون در گذشته و ياس و حرمان مي شود و با دل بستن به خاطرات گذشته، به ويژه آنچه که آنها را آزرده است، فرصتهاي کنوني زندگي را از دست ميدهند.
براي مقابله با اين مشکل، به جاي زندگي کردن در گذشته يا آينده، بايد لحظه ها و فرصت هاي موجود را دريافت. افرادي که در زمان اکنون زندگي ميکنند و با دستيابي به لحظات، از آن لذت مي برند، انسان هايي هستند که قادر به ارزيابي درست و منطقي از وضع و موقعيت کنوني هستند و با تمرکز ذهن، ضمن کسب موفقيت در زمان حال، ميتوانند براي اهدافشان برنامهريزي کنند. اين افراد از لحاظ رواني، افراد سالمي هستند و آرامش، صبر، سهلگيري در امور و انعطافپذيري در موقعيت هاي مختلف زندگي، از جمله ويژگيهاي آنان است.
گام سوم؛ ارايه يک تصوير روشن از آينده
همه ما در زندگي از رودي عبور ميکنيم که آيندهمان آن سوي رود است. گاهي جريان رود، آرام است و عبورمان آسان، و گاهي جريان رود، متلاطم و عبورمان دشوار و غيرقابل پيشبيني است. بيشترمان سعي ميکنيم با پريدن توي آب و شنا کردن، از اين رود عبور کنيم؛ اما راه بهتري هم براي عبور از اين رود وجود دارد: داشتن يک چشم انداز روشن در آينده، در آن سوي رود، مثل يک طناب است که ميتوانيم به آن چنگ بزنيم و به کمک آن، سختيهاي گذشتن از جريان رود را تحمل کنيم تا خودمان را به آن سوي آب برسانيم. در حالي که رود سعي ميکند ما را به درون خودش ببلعد، ما بايد طناب را با عضلاتمان محکم بگيريم، با مغزمان فکر کنيم و با قلبمان بر هدفمان (رسيدن به آن سوي رود) راسخ بمانيم، و البته هيچ کس ديگري نميتواند اين کار را برايمان انجام بدهد.
نتيجه تحقيق يک پژوهشگر مغرب زميني نشان داده است که شاگردان ضعيف تقريباً هيچ تصوري از آيندهشان ندارند و بيشترشان خيال ميکنند که آيندهشان فقط و فقط در دست سرنوشت است. تحقيقات او نشان ميداد که دانش آموزان قوي، در نقطه مقابل، بر اين باورند که کنترل آيندهشان عمدتاً در دست خودشان است و بيشترشان به افقهاي زماني پنج تا ده ساله فکر ميکردند. نکته جالبي که در تحقيقات وي به چشم ميخورد، اين بود که ضريب هوشي و زمينه خانوادگي دانشآموزان، ربطي به موفقيتشان نداشت. برخي از موفقترين دانش آموزان، از خانوادههاي فقير بيرون آمده بودند، اوضاع نابساماني داشتند و در آزمون استاندارد ضريب هوشي هم نمره خوبي کسب نکرده بودند، و برعکس، برخي از ناموفقترين دانشآموزان، ضريب هوشيشان در حد نوابغ بود و از بهترين خانوادهها بيرون آمده بودند؛ پس اصليترين عامل تمايز چه بود؟ چشم انداز!
گام چهارم؛ ايدهآلگرا نباشيد
در عين حال که بايد براي آينده تلاش کرد، لازم است که انسان به توانايي ها و استعداد خود نيز توجه کند.
مطمين باشيد که ارزش شما به عنوان يک انسان، بستگي به بالاترين مدرک تحصيلي داشتن، در بهترين رشته دانشگاهي تحصيل کردن، باهوشترين يا پولدارترين فرد فاميل، زيباترين، خوش لباسترين يا مشهورترين فرد بودن نيست. قرار نيست که شما در بهترين رشته و بهترين دانشگاه (از ديدگاه خودتان) پذيرفته شويد تا خانواده، دوستان، آشنايان، کادر مدرسه و… به شما افتخار کنند.
تحصيل، کار و در کل زندگي، يک مسابقه نيست که در آن بايد از همه جلو زد و نفر اول شد! در اين صورت، هر لحظه زندگي، يعني يک فشار، يک بحران و يک مسابقه که هيچ وقت تمامي ندارد!
فردي که هميشه قدم هاي بسيار بلند بر ميدارد و مي خواهد که پيش از همه و بيش از همه باشد، جسم و روحش را از بين ميبرد و هيچ وقت نيز به رضايت کامل نخواهد رسيد؛ زيرا هميشه مسابقهاي در پي مسابقه ديگر خواهد بود و او بايد تلاش کند تا در مسابقه جديد نيز اول شود؛ چيزي غيرممکن و دردناک؛ اما اگر انسان در حد توان خود تلاش کند و بپذيرد که هيچ وقت براي پيشرفت دير نيست و ميشود که هر روز بهتر از ديروز بود و از اين پيشرفت، هر چند کوچک باشد، لذت ببرد، احساس آرامش خواهد کرد و از زندگي لذت خواهد برد.
ارزش شما تنها به خودتان بستگي دارد. خود شما تعيين کننده مفهوم موفقيت هستيد. اين را هم بدانيد که هيچ گاه نميتوانيد همه را از خود راضي کنيد يا انتظارات همه را برآورده سازيد؛ پس به جاي اينکه سال ها با اميدي نامعلوم به عنوان يک فرد «پشت کنکوري» بمانيد، واقع گرا باشيد و چيزهايي را که شما را واقعاً خوشحال ميکند و مطابق با تواناييها و علايق شماست، دريابيد.
گام پنجم؛ فعاليت بدني
حتماً شنيدهايد که ميگويند «عقل سالم در بدن سالم است» و بدن سالم جز با تغذيه مناسب، خواب کافي، آرامش روحي و تحرک به دست نميآيد، و در اين بين، نقش ورزش را نيز نميتوان ناديده گرفت.
تحقيقات مختلف در سراسر دنيا، حاکي از آن است که براي رشد کارکردهاي مغزي، فعاليت جسماني، بسيار حايز اهميت است، و فعاليتهايي مانند دويدن و شنا کردن، موجب تقويت مغز ميشود؛ در عين حال، ورزش و تمرين بدني، اکسيژن زيادي را به مغز ميرساند و به همين دليل، موجب افزايش حافظه و عدم خستگي فکري ميشود و يادگيري را تقويت ميکند.
به عقيده پژوهشگران، ورزش باعث شادي و نشاط و بالا بردن اعتماد به نفس مي گردد؛ زيرا افراد افسرده يا اعتماد به نفس ندارند و يا ميزان آن در اين افراد، بسيار پايين است. ضمناً ورزش احساس رضايت باطني شخص را بالا مي برد و فرد حس ميکند که به موفقيت هايي دست يافته است.
تحصيل، کار و در کل زندگي، يک مسابقه نيست که در آن بايد از همه جلو زد و نفر اول شد! در اين صورت، هر لحظه زندگي، يعني يک فشار، يک بحران و يک مسابقه که هيچ وقت تمامي ندارد!
ورزش و تمرين بدني، اکسيژن زيادي را به مغز ميرساند و به همين دليل، موجب افزايش حافظه و عدم خستگي فکري ميشود و يادگيري را تقويت ميکند
* هفته نامه پیک سنجش