آیا می شود در یک ماه باقی مانده به کنکور معجزه کرد؟
در جواب این سوال دو جنبه مدل برنامه ریزی و بعد هم جنبه احساسی کار دخیل هست. در مورد نوع مطالعه، فردی که این سوال رو می پرسه تو مدت باقی مونده اول از همه باید توجه کنه که نباید به مدل قبلی ( ماه های گذشته درس بخونه ) . مثلا” داوطلب رو فصلی که تسلط نداشته میشینه اول جزوه یا درسنامه مورد نظر رو مطالعه میکنه، بعد زدن تست های یک کتاب تست ، تست های مورد نظر دبیرش رو میزنه و کار میکنه. بعد برای اینکه خیالش راحت بشه از یک منبع دیگه هم تست های اون قسمت رو میزنه و بعد از گذر چند روز به علت عدم مرور به موقع (یا داشتن وسواس) مجبور میشه تا بازهم برگرده و درسنامه مورد نظر رو بخونه و عینا” همون تست ها رو دوباره بزنه. این مدل مطالعه در ماه های قبل (پیش از عید) مورد قبول هست ولی در ماه های پایانی دیگه نباید باشه.
درست مثل رفتار دانش آموزان در پروسه طول سال و شب امتحان. طول سال سعی میکردین رو مباحث ریز به ریز مسلط بشین ، نمونه سوالات مختلف حل میکردین و مطلب رو برای خودتون بسط میدادین ولی شب های امتحان درست میومدین رو قسمت هایی که قراره سوال بیاد متمرکز میشدین و همون قسمت ها رو می خوندین و جمع میکردین. در حال حاضر هم ما به مطالعه قسمت هایی نیاز داریم که میدونیم و مطمئن هستیم که الگو ثابت و تکراری سوالات کنکور هستن و هر ساله داره ازشون سوال میاد.
حالا اونم با چه نگرش و با چه دیدی … با نگرش اینکه باید از تمام توانایی هام استفاده کنم.فکر می کنم الان دیگه همه شما این حرف هارو از گوشه و کنار شنیدین که میگن باید حداقل 10 ساعت ، 12 ساعت درس خوند و …
این صحبت ها درسته ولی دانش آموزی که شما باشی این حقیقت رو میدونی ولی میگی: من نمی تونم این کارو انجام بدم . اصلا” بعد از گذشت چند ساعت مطالعه خسته میشم و نمی تونم ادامه بدم. این دیگه میره تو قسمت بعد احساسی کار. قضیه اینه که چیزی که باعث میشه حرکت شما پایدار و مستمر نباشه بعد خستگی ذهنی و اینکه شما عادت به مطالعه با ساعت بالا نداری نیست، بلکه اینه که شما انگیزه و احساس قدرتمند استفاده از این توان رو در خودت به وجود نمیاری.انسان موجود عجیب و غریبی هست.انسان میتونه در فواصل زمانی کم کارهای فوق العاده ای انجام بده که خودش از کارش شگفت زده بشه و به توانایی هاش پی ببره. پیش شرط اون یک احساس خوب هست. دانش آموزی که با یک حس خوب یکی دو روز خودش رو معرکه سپری کنه ، در کمال حیرت برنامه یک هفته خودش رو تضمین میکنه. اونم چه تضمینی ! او حتی اگر هم دنبال خستگی و رها کردن کتاب بگرده نمیتونه، او هر لحظه حتی از خستگی خودش هم انگیزه میگیره و این خستگی براش به منزله فائق اومدن بر مانعی بوده .
برای ایجاد یک حس خوب قبل از مطالعه هر قسمت و تیکه ای از کتاب ها قبلش چند دقیقه تمرکز کن ، با خودت خلوت کن و خود چند دقیقه دیگه ات رو تو ذهنت ببین و تصور کن . ببین که قشنگ داری میخونی … شاید مبحث سخت باشه و همیشه باهاش مشکل داشتی ولی اینبار دیگه اینجور نیست و داری در نهایت حس خوب و انرژی مثبت و تراکم و تمرکز و دقت اون رو میخونی و پیش میری. پس بجای استفاده از الفاظی مثل از الان بخونم چه فایده ، من که 11 ماه چیزی نخوندم . از الان بخونم بازم نمی فهمم ، اصلا به درد نمیخوره ، بچه های دیگه دارن جمع بندی می کنن و من تازه دارم …،میدونم که یاد نمی گیرم و از این مدل حرف ها که مغزت رو در جهت یاد نگرفتن و نخوندن سوق میده و اغلب وقت ها کتاب رو رها میکنی و میشینی غصه میخوری از الفاظی مثل این استفاده کن قبل خوندن ” من مطمئن هستم که براش این تیکه از مبحث نیم ساعت زمان میذارم و جمش می کنم . مطمئن هستم یکی از بهترین بارهایی که میخوام فیزیک بخونم همین بار هست، ببین چه جوری با یک بار خوندن تا خود کنکور تو ذهنم میمونه ، مطمئن هستم که یادش میگیرم و … همین سیگنال های مثبت میاد و ذهن رو در جهتی سوق میده که پلان و برنامه چند دقیقه دیگه اش در مورد مطالعه رو فلان قسمت باید به اینگونه بیاد باشه .
این امر وقتی تشدید میشه که بارها و بارها در فواصلی از مطالعه در تایم های کوتاه دو ، یک دقیقه و حتی 30 ثانیه ای بازهم به خودم بازخورد مثبت بدیم . از مطالعه همین 15 دقیقه اخیر خودمون حس و حالی که بدست آوردین رو بیان کنیم و به خودمون بازخورد مثبت بدیم . این قسمت. ” این قسمت رو چقدر عالی کار کردم ، چقدر خوب فهمیدم ، چه حس خوبی دارم .. مطمئن هستم که اگه همین جوری تا آخر شب بخونم میتونم این چند فصل رو ببندم و …” پس برای اینکه میخوای خارق العاده تو مدت باقی مونده .. مدتی که اگه دانش آموز هستی فرصت عالی داری و وقتت بازه برای مطالعه و اگه فارغ التصیل هستی میتونی بین این ماه آخر و یازده ماه گذشته تفاوتی ایجاد کنی که خودت حس کنی پشت کنکور موندن ارزش تجربه این یک ماه رو داشت باید خودت رو از سیگنال های منفی ایزوله کنی . باید سعی کنی آزاد و رها خودت باشی و هر ثانیه برای چیزی که میخوای تلاش کنی تا حس خوب بدست بیاد . وقتی با تصور مثبت قبل از مطالعه حس خوب بدست میاد احساس قدرت بهت دست میده ، و از درون میجوشی و با خودت زمزمه میکنی که خدا رو شکرت ، تمرکزم فوق العاده است ، همه چیز آماده است، از اینجا تا اینجا رو میخوام بخونم ، مطمئن هستم که عالی یادش میگیرم و … دیگه حس بد و حرف ها و صحبت های گوشه و کنار تو ذهنت مرور نمیشه و بعد با دادن بازخورد مثبت به کار گذشته نزدیکت تداوم اون رو تضمین میکنی. و ایجاست که به اعتقاد روانشناسی با تقویت حس و حال بهره هوشی تو در اون زمان بالا میره و میتونی آدمی متفاوت رو ببینی که تا جون داره درس میخونه و در نهایت کیفیت از همه نظر کارش رو ادامه میده و اون وقت هست که حتی با یک جزوه عادی نتایج فوق العاده میگیره .
این دانش آموز کتاب رو زمین نمیذاره ، مگر اینکه مطمئن بشه رو مبحث مسلط شد . خسته میشه و خوابش میاد ولی بازم دوس داره چند صد نفر دیگه رو تو اون رو جا بذاره و هر چه بیشتر و بهتر توانایی خودش رو بروز بده؛ و این واقعا چیزی هست که بخشی از اون رو در شب های امتحان شما تجربه کردی و در ساعات پایانی مونده به امتحان انقدر حرفه ای از نظر مدل مطالعاتی( رفتن به سمت فرمت اصلی سوالات) و حس و حال (توجه حداکثری به عمل فعلی و نه نخوانده های گذشته) بودی. پس میتونه همین شخصیت رو دوباره احیا کنی. شخصیتی که با حرف فلان استاد که میگه شما ضعیف ترین کلاس من هستین توجه نمی کنید، مشاوری که میگی دیگه نمیتونی و برنامه آزمونی که از الان داره ساز ثبت نام سال دیگش رو کوک میکنه و فقط و فقط تو فکر همون نبوغ هست. نبوغی که ازش تو این مدت کمتر استفاده کرده ولی الان میخواد نشونش بده . حس و حالی که استراتژی بازی رو در هفته های آخر مثل سرچشمه فهمید و تونست هیجاناتش خودش رو مثل چلسی تو آلیانس آرنا کنترل کنه. حالا آیا بازم قبول داری که اگه میانگین ترازت تو قلم چی شد… پس تو کنکور هم بیشتر از… نمیشی. آیا جامع سنجش رو مثل ی فالگیر میدونی که گفت فلان رتبه الان شدی ، کنکور هم همینه ؟ یا نه ؟ یا نه به خودت ایمان داری که موجودی هستی که کل سیستم جهان خلقت و کائنات منتظر قدم برداشتن هستن . منتظر گام هایی که اگه مردونه بیاد جلو کن فیکون میکنه . باور کن خارق العاده بودن سخت نیست، “خودتم میدونی مرده این میدونی……….. به خودت تو آیینه بگو تو ، می تونی.” از همین الان تو هر جا که ضعف داری برو تست های دو ،سه سال اخیر کنکور رو نگاه کن و ببین که از کجا تست اومده، بعدش برو با مدل مطالعاتی که بشه اون تست ها رو زد اون قسمت رو مطالعه کن، بعد قسمت بعدی ، تست بعدی ، قسمت بعدی ، تست بعدی و … فقط کافیه چند روز همین مدلی پیش بری. خودت میبینی که با همین تفکر چقدر منحصر به فرد عمل کردی. نترس از اینکه مباحث نخونده زیاده، فقط کارا رو به ترتیب به ذهنت بده و مث ی تابع از اون طرف حاصلش رو برداشت کن، مطمئن باش که اگر منحصر نتیجه شگفت انگیز باشی در نهایت بهش میرسی. پس کار خودت رو به نحو احسن انجام بده و کاری با نرم افزارهای تخمین رتبه نداشته باش که چی میشه و درس رو برای رتبه نخون و خودت سعی کن باهاش رابطه برقرار کنی و به خودت تلقین کن که 5 هفته بسیار بسیار عالی رو میخوای تجربه کنی و براش خیزی برداری که هیچ مانع و مشکلی نتونه سد راهت بشه و هرگاه موانع رو حس کردی خدا رو شکر کن و از درون خدارو تو لحظه هات حسش کن که تو رو شایسته تحمل و چیره شدن و گذر از این مانع ها و سختی ها دونسته و تو یک انسان خاص هستی و همیشه این خاص ها هستن که نتیجه میگیرن . خاص هایی که تا پاسی از شب بیدار هستن و دارن کار میکنن، شب هایی که شاید تا حالا تو عمرشون ندیده بودن ولی الان هست و همه اینا شکر میخواد، چون تو وارد فصل جدیدی از زندگی میشی …فصلی که تو رو به سمت تکامل و کمال پیش میبره و در درون تو کلمه ” قدرت ” رو حک میکنه. قدرتی که نتیجه اش لذت هست و نتیجه اش تا ابد در ذهن تو خواهد موند. همین الان تصمیمت رو بگیر
فتح قله ها مرا به خود می خواند
امیدوارانه
تا انتها یک توان، راه باید رفت
یک نظر برای "آیا می شود در یک ماه باقی مانده به کنکور معجزه کرد؟" ارسال شده
عاااالی بود… مرسی از انرژی که بهمون دادید….