چگونه بابت اشتباه تان متاسف نباشید …
لحظاتی در زندگی همهی ما وجود دارد که در آن تاسف میخوریم و این تاسف هم شامل کارهایی میشود که مرتکبش شدهایم و هم شامل کارهاییکه انجامش ندادهایم. در این مواقع حسرت مثل یک همخانهی سمج، دست از سر ما بر نمیدارد و تا شکسته و سستمان نکند؛ تسلیم نمیشود اما اینکه تاسف خوردن میتواند دوست شما باشد یا به عنوان یک دشمن خانگی زندگیتان را خراب کند؛ به نحوهی واکنش شما بستگی دارد.
حسرت خوردن ۲ قطب کاملا” متفاوت دارد و در آن فردیکه عادت به حسرت خوردن دارد؛ خودش را در موقعیت گذشته قرار میدهد و در تب و تاب انجام دادن کارهایی استکه باید انجام میداده؛ خودش را افسرده و غمگین میکند اما آیا راهی برای مقابله با حسرت خوردن هست؟ آیا میشود از حسرت خوردن به صورت موثرتر و به نفع خودمان استفاده کنیم؟
کاش اتفاق نمیافتاد
همهی مشکلات از همین یک جمله شروع میشود:«کاش هرگز اتفاق نمیافتاد.» و هرچه بیشتر و دقیقتر اتفاقات گذشته را مرور میکنید مدام این جمله را با خودتان تکرار میکنید و نتیجهی کار چیزی جز هدر رفتن وقت و انرژیتان نیست. بیایید موضوعاتیکه موجب تاسفتان میشود را با یکدیگر مرور کنیم. تاسف ممکن است موجب از دست دادن حرفهای باشد که به دلیل سهل انگاری و کم کاری خودتان آن را از دست دادهای، حسرت خوردن گاهی به دلیل اضافهی وزن شماست؛ اینکه کاش قدری بیشتر مراقب خورد و خوراک و نحوهی غذا خوردنتان بودی تا ظاهرتان اینطور نمیشد یا حتی دامنهی این تاسف آنقدر وسیع میشود که به خانوادهتان هم برمیگردد.
مثلا” ممکن است حسرت این را بخورید که کاش والدینی داشتید که در کودکیتان قدری بیشتر مراقب تغذیهی شما بودند تا در بزرگسالی مشکل اضافهی وزن نداشتید و همهی این حسرت خوردنها مدام از سمت شما تکرار میشود تا جاییکه به یک عادت روزمره برایتان تبدیل میشود و میدانید بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نه تنها خود شما به این لحن صحبت کردن عادت میکنید بلکه اطرافیانتان هم این موضوع را تصدیق میکنند و به حسرت خوردنهایتان قوت بیشتری میدهند.
برای شروع دست نگه دارید و مراقب صحبتهاییکه به زبان میآورید باشید؛ چون اگر حسرت خوردن حالت عادت به خودش بگیرد تقریبا” کارتان تمام است. در قدم اول عادت به حسرت خوردن را کم کنید.
چیزیکه حسرت از آن تغذیه میکند
اگر بخواهیم احساسات منفی را از خودمان دور کنیم، قبل از هرچیزی باید بفهمیم احساسات ناخوشایندمان از چه چیزی تشکیل شده است. به این جمله دقت کنید:«لعنت به این زندگی! پدر من قبل از این که به دنیا بیایم، مرد»، «خدای من !چرا باید موهایم را به این سبک کوتاه میکردم که آنقدر احمقانه به نظر برسم؟» اگر دقت کنید؛ متوجه میشوید احساس حسرت شما همراه با نوعی عصبانیت است و مشکل اصلی شما هنگام حسرت خوردن این استکه این ۲ حس متفاوت را با یکدیگر ترکیب میکنید و برای همین تاثیر ناخوشایند بیشتری را روی شما میگذارد.
قدم دوم و مهمیکه باید بردارید؛ جدا کردن حالت عصبانیت و حسرت است. برای اینکار یک تمرین ساده برایتان در نظر گرفتهایم؛ روی یک ورق کاغذ بنویسید:« من به دلیل این موضوع متاسفم چون… و بعد جای خالی را بابت آنچه برایش متاسف هستید پر کنید و بعد در یک کاغذ جداگانه این جمله را بنویسید:« من بابت این موضوع عصبانی هستم چون…» و جای خالی را با موقعیتهاییکه موجب عصبانیتتان شده است پر کنید.
با اینکار شما توانستهاید بین آن چیزیکه موجب حسرت و غمتان شده با چیزیکه موجب خشمتان شده، تفاوت قائل شوید.
وقتی احساس حسرت و تاسف را از حس خشونت و عصبانیت جدا کنید؛ راحتتر میتوانید اوضاع را در دست خود گرفته و کنترلش کنید و با این کار آمادهی قدم بعدی برای از بین بردن حس تاسف و حسرتتان میشوید.
روی دیگر تاسف
در این مرحله با خودتان روراست باشید. فرض کنید، تمام فصل را برای شرکت در یک مسابقهی ورزشی تلاش کردهاید اما درست در لحظات نزدیک به شروع مسابقه، به دلیل یک حادثه دچار آسیب جسمی شده و دیگر نمیتوانید در مسابقه شرکت کنید.
فکر میکنید علت حسرت شما به دلیل چیست؟ اگر برنده میشدید و مدال قهرمانی را از آن خود میکردید چه حسی به شما دست میداد؟ حس غرور و افتخار؟ پس نتیجه میگیریمکه شما به دلیل به دست نیاوردن چنین حسی دچار این تاسف شدهاید. شما با حسرت خوردن متوجه مهمترین اولویت زندگیتان شدهاید و جنبهی دیگری از شخصیتتان را شناختهاید. با این کار میتوانید در موقعیتهای دیگریکه چنین حسی را برایتان به وجود بیاورد؛ شرکت کنید.
تاسف همیشه هم بد نیست و شما را به ابعاد پنهانی شخصیتتان هدایت می کند.
هدیهایکه غم به شما میدهد
تاسف، واکنش طبیعی به از دست دادن یک رویا یا یک دارایی یا یک فرصت است اما حسرت و اندوه همیشه هم بد نیست و اگر سازنده باشد قویترتان میکند.
شروع یک غصه و نگرانی ابتدا مانند یک کوه درد میماند و به تدریج مانند یک صخرهی سنگی روی شانههایتان میشود اما وقتی زمان میگذرد و فرصت بیشتری برای تجزیه و تحلیل اتفاقات پیدا میکنید آن مشکلات به اندازهی یک تکه سنگ داخل جیبتان میشود و در نهایت تاسفها و حسرتها به شکل یک سنگریزهی کوچک و نامحسوس در کفشهایتان تغییر شکل داده و در نهایت محو میشوند و آنجاستکه روی دیگر مشکلات را بهتر درک میکنید و دست از حسرت خوردن برمیدارید.
مثلا” اگر کسی را ببینید که به آنچه شما از دستش دادهاید؛ رسیده و موفق شده است شما خوشحال میشوید و از شادی او احساس لذت میکنید؛ این روی دیگر حس تاسف و حسرت استکه شما آنرا نادیده گرفته بودید.
از خرس وحشی فرار نکن
جنبهی آزار دهندهی حس تاسف همراه با عصبانیت است. وقتی نمیتوانیم به موقعیتیکه دوست داریم برسیم؛ تاسف ما، همراه با نوعی عصبانیت استکه نمیتوانیم کنترلش کنیم. در این مواقع عصبانیت مثل یک خرس وحشی فقط منتظر واکنش ماست.
خرس وحشی اگر به او توجه کنید نعرهای بلند خواهد زد و وحشیتر خواهد شد اما اگر توجهی به او نکنید؛ راهش را خواهد گرفت و دیگر اثری از آن نیست. در این مواقع سعی کنید با دوستان و کسانیکه بودن در کنارشان به شما آرامش میدهد؛ باشید اما یک نکتهی خیلی مهم در مورد احساس تاسف به نیت خود شما برمیگردد.
تا به حال شده کاری را از روی عشق و محبت انجام داده و از انجام آن احساس تاسف کرده باشید؟ اما هرگاه عملی را از روی حس ترس یا ناخواسته انجام دادید؛ حسرت و تاسف به دنبال داشته است برای اینکه از احساس تاسف دوری کنید؛ باید از این به بعد به دنبال انجام کارهایی باشید که با عشق و علاقه انجامش بدهید.
* گام برتر همشاگردی