چرا خستهايم و چه بايد بکنيم؟
شايد اين روزها بيشترين عبارتي که از داوطلبان کنکوري ميشنويم اين است که:
«خسته شدم!» يکي از تعويق زمان برگزاري آزمون سراسري خسته است، ديگري از قرنطينه چند ماهه، و آن يکي از اينکه بيش از يک سال است دارد براي آزمون سراسري درس ميخواند و مدام درگير تست و آزمونهاي متعدد است، نالان و دل نگران است.
آنچه مهم است، اين است که خستگي باعث از دست دادن احساس خوشي و شادماني ميشود و حس رضايتمندي را از فرد ميگيرد و همين امر عامل ناتواني و ضعف جسمي و روحي فرد ميگردد. بدون شک، يک داوطلب خسته نميتواند کارايي لازم را در آزمون سراسري داشته باشد و در حد توانمنديهاي خود ظاهر شود.
شايد بپرسيد که خوب چه بايد کرد؟
اين خستگي که تقصير ما نيست، عوامل و مشکلاتي که خارج از کنترل ما بوده است، عامل اين حس خستگي و دلزدگي شده است؛ اما ما معتقديم که اين حرف، تنها بهانهاي براي نپذيرفتن مسؤوليتي است که بر عهده داريد؛ در واقع، شما توانمنديها و قدرت خودتان را در مواجهه با مشکلات و سختيها دست کم گرفتهايد. اجازه بدهيد
که پا را فراتر از اين بگذارم و بگويم که شما حاضر نيستيد که توانمند باشيد! زيرا اگر توانمند باشيد، ناگهان کلي کار براي انجام دادن داريد و بهانه آوردن و غر زدن نيز ديگر ياور شما نخواهد بود؛ چون شما توانمند هستيد.
شما به عنوان يک انسان، منبع نوآوري، خلاقيت و قدرت مقابله با مشکلات هستيد، ولي لازمه دست يافتن به اين تواناييها، خواستن و، مهمتر از آن، عمل کردن است.
ميگويند که بيشتر اختراعات «توماس اديسون» تکميلشده کارها و ايدههاي دانشمندان و مخترعان پيشين بوده است؛ به عبارت ديگر، اديسون از ناتوانيهاي ديگران درس گرفته و با اهل عمل بودن و پشت کردن به خستگي و بهانه آوردن، با خلاقيت و نوآوري، راهکار تازهاي را پيدا کرده که موفقيتآميز بوده است.
نيکلا تسلا، فيزيکدان بزرگ و يکي از همکاران اديسون، درباره روش او براي حل مسايل مينويسد: «اگر اديسون ميخواست سوزني را در انبار کاهي پيدا کند، با پشتکار فراوان، دانه به دانه رشتههاي کاه را کنار ميزد تا بالاخره سوزن نمايان شود!»
واقعيت امر اين است که در روبرو شدن با مشکلات و سختيها، همۀ ما ميتوانيم مثل اديسون، توانمند و پر از شور و انرژي باشيم، اما ما راه راحتتر و به ظاهر بيهزينهتري را انتخاب ميکنيم؛ اينکه در گوشهاي بنشينيم و از شرايط موجود گلايه کنيم؛ چون تنبلي و مسؤوليت زندگي را به دوش ديگران انداختن، بسيار آسانتر و سهلالوصولتر از هر بهانه ديگري است و تازه لازم هم نيست که در روش زندگيمان تغييري ايجاد کنيم.
خوب اين نيز يک گونه از زندگي است؛ اما مطمين باشيد که در اين نوع زندگي، جاي سرزندگي و شادماني، خالي خواهد بود و شما در نهايت از خودتان و زندگيتان راضي نيستيد؛ اما اگر شرايط موجود را بپذيرد و از زندگي کردن در تخيلات و رؤياهاي خود دست برداريد، راههاي خلاقانهاي براي شما نيز ظهور پيدا خواهد کرد.
بياييد فقط براي يک بار هم که شده، به جاي منفي بافتن و دل سپردن به دنياي «نتوانستنها»، در فضاي «بودن» و «توانستن» باشيد. آنچه هست بپذيريد و فکر کنيد که با پذيرش وضعيت موجود، بهترين راه براي موفق بودن چيست. مطمين باشيد که در اين صورت، شما غول خستگي را شکست خواهيد داد.
واقعيت امر اين است که در روبرو شدن با مشکلات و سختيها، همۀ ما ميتوانيم مثل اديسون، توانمند و پر از شور و انرژي باشيم، اما ما راه راحتتر و به ظاهر بيهزينهتري را انتخاب ميکنيم؛ اينکه در گوشهاي بنشينيم و از شرايط موجود گلايه کنيم؛ چون تنبلي و مسؤوليت زندگي را به دوش ديگران انداختن، بسيار آسانتر و سهلالوصولتر از هر بهانه ديگري است و تازه لازم هم نيست که در روش زندگيمان تغييري ايجاد کنيم