آيا ميدانيد از دانشآموزان مطرحترين مدارس غيرانتفاعي تهران گرفته تا دانشآموزان محرومترين مناطق کشور، يکي از بزرگترين دغدغههايشان، برخورد والدين با نمرات مدرسه و به خصوص نتايج کنکور آنهاست؟
والديني که به راستي براي موفقيت فرزندانشان از جان و مال مايه ميگذارند و مايلند که آنها به بهترين
مدارج تحصيلي دست يابند و آرزوي قبولي آنها را در بهترين رشتههاي دانشگاهي دارند و با اين اميد روزهايشان را سپري ميکنند.
اينکه اولياي دانشآموزان مايلند که فرزندانشان بهترين باشند و برايشان بهترين آرزوها را دارند، چيز عجيبي نيست و قابل قبول است، اما مشکل از آنجا شروع ميشود که تعدادي از والدين، با هر اشتباه فرزندشان، او را توبيخ ميکنند، و متاسفانه حتي شاهديم که گاهي اين توبيخ و تحقير تا جايي پيش ميرود که به تنبيه بدني منتهي ميشود !
در واقع، شاهد طنزي تلخ هستيم که والدين به گفتة خودشان براي موفقيت و خوشبختي فرزندشان، روح و جسم او را به بدترين وجه تخريب ميکنند !
با توجه به اهميت نقش والدين در زمان اعلام نتايج نهايي آزمون سراسري و مواجه شدن آنها با اين نتايج، به والدين پيشنهاد ميکنيم که در اين مقاله با ما همراه شوند.
روزهاي قبل از اعلام نتايج نهايي
شما نگرانيد و از اين ميترسيد که فرزندتان در رشتهاي که قبولي در آن، اميد و آرزوي شما يا خودش بوده است، پذيرفته نشود؛ اما نبايد اين نگراني را به فرزندتان منتقل کنيد، و فرزند شما نيز نبايد تصور کند که ارزش و اعتبار او يا ميزان دوست داشته شدنش، بستگي به رشتهاي دارد که در دانشگاه قبول ميشود.
اين روزها در هر جمعي که حضور داريد، پشت تلفن با خانوادهتان (خصوصاً در شرايطي که فرزندتان ميشنود) درباره وضعيت حساس او سخن نگوييد. انجام اين کار، روي ذهن وي بار رواني ميگذارد و حس ميکند که اگر موفق نشود، قطعاً شما را سرشکسته خواهد کرد.
مقايسه نکنيد
مقايسه کردن وضعيت تحصيلي و موفقيت فرزندتان با همسالان يا خواهر و برادر قبلي يا بعدياش، که از او موفقترند، اعتماد به نفس وي را از بين ميبرد، و القاي اينکه به قدر کافي موفق نبوده است، او را از ادامۀ مسيرش نااميد ميسازد و وي را تحقير ميکند. بايد بپذيريد که هر فرد، تواناييهاي خاص خود را دارد.
بايد بپذيريم که ما به عنوان انسانهايي متفاوت، که هم در ژنتيک منحصر به فرد هستيم و هم در محيطهاي گوناگوني پرورش يافتهايم، داراي استعدادهاي متفاوتي هستيم. هر انساني داراي هوش، بهره معين و تواناييهايي منحصر به فرد و خاص خودش است؛ البته بايد متذکر شد که انسان، در هر سطحي از توانايي که باشد، با تمرين و ممارست و آموختن مهارتهاي گوناگون، ميتواند خود را از لحاظ فکري و عملي ارتقا بخشد، و فرزند شما نيز از اين قاعده مستثني نيست. دانشآموزان مسلماً با مهارتهاي تستزني و مديريت زمان پا به دنيا نميگذارند! بنابراين، وقتي که يک دانشآموز کنکوري شروع به درس خواندن براي کنکور ميکند، ممکن است که در سطح مطلوب نباشد؛ اما اين مساله به آن معني نيست که نميتواند خود را بالا بکشد. گاه يک دانشآموز با يک بار خواندن، مبحثي را متوجه ميشود و دانشآموزي ديگر به چند بار خواندن همان مبحث نياز دارد، يا يک دانشآموز ميتواند دو ساعت تمرکز داشته باشد و مطالعه کند و دانشآموز ديگر بعد از 50 دقيقه نياز به استراحت دارد، و در نهايت، دانشآموزي عاشق درس خواندن و تست زدن است و
دانشآموزي ديگر به کارهاي فني يا حضور در بازار کار علاقهمندتر است؛ پس به هيچ وجه نبايد فرزند خود را با ديگران مقايسه کنيد، بلکه بايد تواناييها و علايقش را بشناسيد و او را تشويق کنيد تا در همان زمينه پيشرفت کند.
فرزندان شما ابزار برآورده کردن آرزوهاي شما نيستند!
به ياد دارم که مادر يکي از شاگردانم، نام کوچک او را با توجه به اينکه مناسب براي تابلوي مطب خواهد بود، انتخاب کرده بود! به عبارت ديگر، از همان نوزادي آرزوي پزشک شدن فرزندش را داشت و در دوران تحصيل نيز، فرزندش را به گونهاي با اين آرزو اخت کرده بود که او نميتوانست آيندهاي جز تحصيل در رشته پزشکي را براي خودش تصور کند، و با اينکه محيط بيمارستان و کار درماني را دوست نداشت، تصور ميکرد که راهي جز اين ندارد و اصلاً به دنيا آمده است تا
پزشک شود!
در واقع، برخي از خانوادهها ناکاميهاي گذشته خود را به فرزندانشان سرايت ميدهند و آرزوهاي سرکوب شدة خود را در آيندة فرزندانشان ميبينند، و متاسفانه با ايجاد چنين وضعيتي در خانوادهها، پرخاشگري و افسردگي شکل ميگيرد، و در چنين شرايطي است که افراد سرخورده از خانواده ميگريزند و نخستين جرقههاي گريز از خانواده، درست در همين نقطه افروخته ميشود؛ به عبارت ديگر، وقتي موفقيت تحصيلي فرزند، آمال خانواده بشود، و پدر و مادر، تمام اميد خود را به موفقيت تحصيلي فرزند خود وابسته کنند، در صورت نتيجه نگرفتن، هم وي و هم پدر و مادر (خانواده) با سرخوردگي و ياس مواجه خواهند شد.
بعد از اعلام نتايج آزمون نهايي
براي کاهش اضطراب فرزندتان، راجع به نتيجة آزمون سراسري از او سؤال نکنيد و اجازه دهيد تا فرزندتان خودش از نتيجة آزمون براي شما بگويد. همچنين بعد از اطلاع از رشتهاي که فرزندتان در آن پذيرفته شده (يا آگاهي از اينکه در هيچ رشتهاي پذيرفته نشده است)، از سرزنش وي و مقايسه او با ديگران پرهيز کنيد؛ چرا که اين موضوع ممکن است موجب آسيب روحي و جسمي فرزندتان شود.
شما بايد در صورت قبول نشدن فرزندانتان در کنکور، آرزوها و خواستههاي خود را فراموش کنيد و به دنبال تقويت روحيه آنها باشيد و اين نکته را به فرزندانتان يادآور شويد که شکست در کنکور، به معناي پايان زندگي نيست و آنها در نوبت بعدي نيز ميتوانند با موفقيت اين آزمون را طي کنند؛ در ضمن، اگر به دانشگاه نيز نروند، شما همچنان آنها را دوست داريد و برايشان ارزش قايل هستيد و معتقديد که تنها راه خوشبختي و موفقيت فرزندانتان، ورود به دانشگاه و ادامة تحصيل در يک رشته خاص نيست.
سخن آخر اينکه شما با ايجاد يک رابطه مبني بر اعتماد و درک و عشق دو طرفه با فرزندانتان، ميتوانيد شناخت عميقي نسبت به شخصيت و عادات آنها پيدا کنيد.
وقتي شما بر عادات و اخلاقيات فرزندانتان احاطه داشته باشيد، ميدانيد که در هر شرايطي چگونه با آنها رفتار کنيد و چه راهبردهايي را پيش بگيريد تا آسيب و تنشهاي ممکن را به حداقل برسانيد. اگر فکر ميکنيد که در صورت نشان ندادن ناراحتي خود، فرزندتان متوجه کم کاري خود يا شرايطي که به وجود نياورده، نخواهد شد يا احساس خواهد کرد که موضوع براي شما مهم نبوده است، به آرامي و به صورت دوستانه، موضوع را با او در ميان بگذاريد؛ مثلاً به وي بگوييد که از او انتظار بالاتري داشتهايد يا حتماً مشکلاتي که خارج از پيشبيني وي بوده، باعث کسب اين رتبه از سوي او شده است. با فرزندتان مانند يک دوست مهربان و صميمي رفتار کنيد و به دنبال علت شکست يا کمکاري وي باشيد؛ در کل، به جاي ايجاد جوّي تنشآلود و ناراحت کننده، با وي دوستانه صحبت کنيد و به فرزندتان اطمينان بدهيد که در کنار او خواهيد بود و بهترين کار ممکن را در جهت کمک به وي در اين زمينه، انجام خواهيد داد.