هرچه بيشتر مي‌خواندم، احساس خستگي کمتري مي‌کردم

زبان و ادبيات فارسي: ادبيات را ابتدا درس به درس مي ­خواندم و بعد از عيد نيز به صورت موضوعي مطالعه مي­ کردم؛ يعني در ابتدا متن يک درس، معني لغات و آرايههايش را مي‌خواندم و تست مي‌زدم، و بعد از عيد به طور موضوعي تست مي ­زدم. در کل حدوداً هر شب يک ساعت براي ادبيات وقت مي­ گذاشتم و در برنامه‌ام تست قرابت معنايي هم بود.

عربي: به نظر من قواعد عربي را بايد مفهومي يادگرفت. خود من، با اينکه سال چهارم کلاس عربي نداشتيم، اما هيچ وقت مطالعه عربي را رها نکردم، و هر چند که در اين درس قوي بودم و نقطه قوت من بود، ولي هفته­اي پنج تا شش ساعت براي مطالعه و تست زدن در اين درس وقت مي­ گذاشتم.

معارف اسلامي: براي فراگير درس معارف اسلامي، تست زيادي مي­زدم؛ البته در ابتدا متن کتاب را مي­خواندم و بعد تست مي‌زدم و سپس نکات تست‌هاي آزمون سراسري را در متن درس مشخص مي­ کردم، و اگر نکته­ اي بود در حاشيۀ کتاب مي ­نوشتم؛ براي مثال، آيات يا قسمت­هايي از درس‌هاي مختلف که با هم مرتبط بودند، در يک‌جا مي‌نوشتم. در نتيجه، پاسخ به سؤال‌هاي ترکيبي کنکور برايم آسان بود. در کل به نظر من، مرور متن کتاب معارف، مهم‌­تر از تست زدن است.

زبان خارجي: پيش از سال چهارم، کلاس زبان مي­رفتم و تافلم را گرفته بودم. براي همين در اين درس مشکلي نداشتم. با اين همه، هفته‌اي دو تا سه ساعت براي زبان وقت ميگذاشتم؛ چون هر قدر هم تسلط داشته باشي، اگر مطالعۀ زبان را رها کني، مهارت و توانمندي‌ات را در پاسخگويي به سؤال­ هاي اين درس از دست مي­ دهي.

زمين‌شناسي: درس زمين‌شناسي برايم بي‌اهميت نبود؛ چون مي‌دانستم که در بهبود رتبۀ کل تاثير دارد و انتظار داشتم که در کنکور نيز درصد بهتري در اين درس کسب کنم.

رياضي: بعضي از داوطلبان گروه آزمايشي علوم تجربي، به رياضي کم توجه يا بي‌توجه هستند، اما من از بچگي به رياضي علاقه‌مند بودم و در اين درس تست زياد زدم؛ البته هر روز رياضي نمي ­خواندم ، اما زماني که رياضي مي‌خواندم، دو تا سه ساعت براي اين درس وقت مي ­گذاشتم و آن را به صورت تستي مي‌خواندم.

زيست‌شناسي: اول متن کتاب زيست‌شناسي را روزنامه وار مي­ خواندم و بعد تست مي­زدم و نکات تست را در حاشيه درس مي ­نوشتم و دفعات بعد، قبل از حل دوبارۀ تست، متن کتاب را، همراه با نکاتي که يادداشت کرده بودم، مي ­خواندم. اين روش، خيلي مؤثر بود. تلاش مي­ کردم تست ­هايي که مي­زنم شبيه به کنکور باشد و هر تستي که مي‌زدم، همراه آن تست به متن کتاب برمي ­گشتم. کلاً اينکه فقط متن کتاب را بخوانيم، اثر ندارد و به نظر من بهتر است که جملات را در قالب «صحيح» و «غلط» خواند يا يک مجموعه از نکات دام‌دار را مشخص کرد و براي يک مجموعه از نکات زيست‌شناسي که رويش تاکيد مي­ شود، اهميت بيشتري قايل شد.

همچنين لازم است که مباحث زيست‌شناسي را به صورت ترکيبي خواند؛ براي مثال، وقتي مبحث گياهي را مي‌خوانيم، مباحث گياهي چهارم و سوم و دوم را در کنار هم بخوانيم و نکات مهم آنها را مشخص و مرور کنيم؛ چون بعضي از مثال‌هاي کتاب مثل «شارش» آن قدر مهم است که بايد هربار نکاتش به صورت جملات «صحيح» و «غلط» يا در تست ­هاي کنکور، مرور شود. نکته ديگر استثناءها هستند که من در حاشيۀ هر درس اضافه مي­کردم و در تست ­ها هم اهميت بسيار دارد.

من براي زيست‌شناسي وقت زيادي مي­ گذاشتم و معمولاً روزهايي که مدرسه نداشتم، چهار ساعت (دو ساعت صبح و دو ساعت غروب) و روزهايي که مدرسه داشتم، دو ساعت زيست‌شناسي مي ­خواندم. در آزمون ­هاي آزمايشي نيز که شرکت مي ­کردم، نکته­ هاي مهم تست ­ها را وارد کتابم مي­کردم، و در نتيجه، هر بار که متن کتابم را مي ­خواندم، علاوه بر متن کتاب، همۀ نکات تست برايم مرور مي­ شد.

فيزيک: فيزيک را خيلي مفهومي مي­خواندم. به اين درس علاقه داشتم و به آن بي‌توجهي نمي ­کردم و حتي به  يک مجموعه از مباحث که سخت‌تر بود و بچه‌هاي ديگر آن را نمي‌خواندند، علاقه داشتم. به داوطلبان هم پيشنهاد مي­ کنم که درس فيزيک را به صورت مفهومي بخوانند تا بتوانند به انواع سؤال­هاي اين درس را پاسخ دهند. فصل 7 و 8 فيزيک پيش‌دانشگاهي را هم، که حفظي است و بايد متن کتاب را خواند، با دقت خواندم؛ در ضمن، تست هم بايد زياد زد تا خلاقيت و ابتکار لازم را براي حل تست‌هاي اين درس به دست آورد.

شيمي: هر شب شيمي مي­ خواندم؛ چون اگر کنار گذاشته شود، سرعتت در  محاسبه و حل کردن سؤال‌ها کم مي­ شود. به  نکات حفظي هم خيلي توجه مي‌کردم و متن کتاب را با جزييات مي­خواندم. متاسفانه سر کنکور، سؤال­ هاي شيمي را با عجله و بي‌دقت پاسخ دادم و با اينکه هميشه شيمي نقطه قوتم بود، درصد خوبي در اين درس کسب نکردم.

ياسمن مير: روزهايي که مدرسه مي­ رفتم هفت تا هشت ساعت درس مي ­خواندم و روزهايي که مدرسه نداشتم 15 تا 16 ساعت درس مي­ خواندم.

ياسمن مير:نه، احساس خستگي نمي­کردم يا دلم نمي‌خواست که زودتر کنکور بيايد و اين دوران تمام شود؛ حتي هرچه بيشتر مي­ خواندم، احساس مي­کردم که کمتر خسته مي­ شوم.

ياسمن مير: تفريح خاصي نداشتم. شايد هر دو هفته يک بار بعد از آزمون آزمايشي، چند ساعتي را با خانواده مي‌گذراندم؛ اما در کل تفريحي نداشتم و اصلاً برايم مهم نبود که تفريح خاصي داشته باشم يا کار خاصي انجام بدهم؛ چون خيلي به درس خواندن علاقه داشتم.

ياسمن مير: هيچ وقت از ماشين حساب استفاده نکردم و کلاً سرعتم در محاسبات زياد بود. شايد هم چون زياد تست مي­زدم و سؤال‌هاي محاسباتي حل مي­کردم، سرعتم زياد شده بود.

ياسمن مير: بعد از آزمون نهايي سال سوم، در تابستان  خيلي تمرين کردم و زمان هر تست را کوتاه تر از آنچه در کنکور بود، در نظر مي­گرفتم. اين امر باعث شد که سرعتم در تست زني خوب باشد و حتي در کنکور وقت اضافه هم آوردم!

ياسمن مير: بعد از امتحانات نهايي سال چهارم، که به دوران جمع بندي معروف است، روش مطالعه‌ام متفاوت شد؛ به اين صورت که هر دو روز يک بار، يک آزمون سراسري را در شرايطي مشابه کنکور مي ­دادم و غلط‌هايم را مشخص مي‌کردم و سپس مباحثي را که در آنها مشکل داشتم، مي­ خواندم؛ در ضمن، همۀ فصل‌هاي کتاب هاي درسي­ ام را تقسيم بندي کرده بودم و مرور مي­کردم. همچنين خلاصه‌نويسي هم مي­کردم و نکات مهم را در کتاب‌هاي درسي­ام مي ­نوشتم. يک ماه آخر هم، نکاتي که مهم­تر بود يا در آنها اشکال داشتم، نوشتم و چند روز مانده به کنکور، آنها را دوره کردم.

ياسمن مير: در آزمون­ هاي آزمايشي نوسانم معمولي بود و هيچ وقت وضعيتي نداشتم که نگران کننده باشد. گاه دو يا سه رتبه پايين­تر مي­ آمدم که معمولاً به خاطر بي‌دقتي بود و سعي مي‌کردم که براي آزمون بعد، مشکلم را برطرف کنم.

ياسمن مير: هيچ مشاوري نداشتم؛ به خاطر اينکه به خودم اطمينان داشتم و روش برنامه ريزي خودم را امتحان کرده و از آن نتيجه گرفته بودم. به نظر من، اينکه خود دانشآموز بهتر از هرکسي مي ­داند که چه درسي را با چه برنامه­ اي بخواند؛ البته در صورت لزوم، از مشورت ­هاي مادرم هم بهره مي­ بردم؛ مثلاً در برهه‌اي در درک مطلب عربي مشکل داشتم. آنها را با مادرم مطرح کردم و ايشان گفتند بهتر است که هر شب يک درک مطلب عربي حل کنم. پس از انجام اين کار، مشکلم رفع شد.

ياسمن مير: مادرم هميشه با من همراه بودند و من به پيشنهادهايشان کاملاً اعتماد داشتم. در کل، خانواده‌ام در کسب موفقيتم خيلي مؤثر بودند و قطعاً بدون کمک آنها نمي‌توانستم اين نتيجه را کسب کنم.

ياسمن مير: از سال ­هاي پايه ياد گرفته بودم که به فضاهاي منفي توجه نکنم و نگذارم که اعصابم خرد شود؛ يعني دقت مي­ کردم که درگير هيچ حاشيه­ اي نشوم و فکرم مشغول اين موارد نشود.

ياسمن مير: هيچ وقت نشد که به خاطر درس، نمازم قضا شود. معتقدم که نماز و نيايش، باعث آرامش بيشتر انسان مي ­شود.

ياسمن مير: سال چهارم تازه تلفن همراه خريدم؛ چون قبل از آن به اين وسيله، احساس نياز نمي­کردم؛ اما سال چهارم براي دريافت کارنامه آزمون‌هاي آزمايشي، سؤال‌هايي که روي سايت‌ها مي­گذارند يا ارتباط با معلم، از آن استفاده مي‌کردم. به نظرم داوطلب کنکور بايد با خودش صادق باشد و وقتي محدود را براي استفاده از تلفن همراه در نظر بگيرد و آن وقت را هم در جهت نيازهاي علمي‌اش استفاده کند؛ نه اينکه سراغ شبکه‌هاي مجازي برود و وقتش را تلف کند.

ياسمن مير:  معدل کتبي نهايي: 20، زبان و ادبيات فارسي: 7/94 درصد، عربي: 4/89 درصد، معارف اسلامي: 7/94 درصد، زبان خارجي: 100 درصد، زمين‌شناسي: 68 درصد، رياضي: 100 درصد، زيست‌شناسي: 92 درصد، فيزيک: 2/91 درصد، شيمي: 82 درصد.