من مثبت بين هستم
جنگ، کمبود آب، زلزله، حملات تروريستي، رکود اقتصادي، بحران و …؛ واقعيت اين است که بيشتر اوقات رسانهها ما را با اخبار منفي تغذيه ميکنند و ذهن ما نيز به اين اخبار منفي توجه ويژهاي دارد؛ زيرا هر ثانيه از هر روز، ذهن ما در برابر دادههايي قرار مي گيرد که احتمالاً بيشتر از توان مغز ما براي پردازش آنهاست، و از آن جايي که هيچ چيز براي ما مهمتر از اين نيست که زنده بمانيم، اولين توقف همۀ دادهها در يک تکه باريک قديمي از گيجگاه است که بادامۀ مغز ناميده ميشود. اين بادامه با اولين نشانه، خطر را نشان ميدهد و تمام اطلاعاتي را که براي هر چيزي در محيط ميتواند براي ما خطرناک باشد، جست و جو و مرتب ميکند؛ بنابراين، ما ترجيحاً خبرهاي منفي را نگاه ميکنيم؛ پس تمام وسايل ديجيتالي براي ما خبرهاي منفي را هر روز و هر هفته ميآورند، و اين عجيب نيست که ما آدمهاي بدبيني هستيم و همچنين شگفتانگيز نيست که مردم تصور ميکنند دنيا در حال بدتر شدن است؛ اما در واقع اين طور نيست پيشرفتهاي شگفت انگيزي که ما توسط مجموعهاي از نيروها در قرن گذشته داشتهايم، در حقيقت مرحلهاي را شتاب بخشيده است که ما پتانسيل خلق جهاني پر از وفور را در سه دهۀ آينده داشته باشيم .
نميگوييم مشکلاتي مثل بحرانهاي زيست محيطي، نابودي موجودات ، کمبود آب و انرژي را نداريم ، ولي به عنوان انسان، ما بسيار بهتر و حرفهايتر به مشکلات نگاه ميکنيم و نهايتاً بر آنها غلبه خواهيم کرد. اجازه بدهيد نگاه کنيم به آن چه در قرن پيش گذشته است تا ببينيم به کجا ميرويم. از صد سال گذشته تاکنون، ميانگين عمر انسان بيش از دو برابر شده و مرگ در دوران نوزادي ده برابر کمتر شده است؛ به علاوه، قيمت الکتريسيته، حمل و نقل و ارتباطات، ده تا هزار برابر کاهش يافته است. همچنين ما در صلح آميزترين زمان در تاريخ بشر زندگي ميکنيم و ميزان سواد از 25 درصد به بالاي 80 درصد در 130 سال گذشته رسيده است.
حقيقتاً ما در زمان شگفتآوري زندگي ميکنيم و بسياري از ما اين مساله را فراموش کردهايم و به طور مداوم انتظارات خود را از زندگي، بالا و بالاتر ميبريم. امروزه اکثر مردم ( حتي افراد فقير ) الکتريسيته، آب، سرويس بهداشتي، يخچال، تلويزيون و موبايل دارند؛ اين در حالي است که ثروتمندترين اشرافزادههاي قرن گذشته، که امپراتوران اين سياره بودند، هرگز تصور وجود چنين تجملاتي را نميکردند. بايد در نظر داشت که زير بناي بيشتر اين پيشرفتها تکنولوژي است.
براي مثال، امروزه موبايل شخصي شما بسيار ارزانتر و بمراتب سريع تر از سوپر کامپيوترهاي دهۀ هفتاد است؛ يا امروزه موبايل يک فرد در يک کشور فقير آفريقايي يا آسيايي، بسيار پيشرفتهتر از موبايل رييس جمهور آمريکا در 25 سال گذشته است، و با تلفن هوشمندش ميتواند به دانش و اطلاعات بيشتري از رييس جمهور آمريکا در 15 سال پيش دست يابد.
اگر در گذشته، دهها و هزاران دلار براي ويديو، جي پي اس، کتابخانهاي از کتابها و موزيک يا تکنولوژيهاي دارويي خرج ميکردند، اکنون ما همة آنها را به طور يک جا در موبايلمان داريم که شايد بهترين و عاليترين سطح آن در سلامت است؛ در واقع، هرچه تکنولوژي سريعتر شده، مجموعهاي از تکنولوژيها براي ما قابل دسترستر شده و منابع بيشتري در دسترس عموم انسانها قرار گرفته است.
براي مثال، در اواسط قرن هجده ميلادي، ناپليون، پادشاه سيام (تايلند) را به شام دعوت کرد. در آن زمان، تمام سربازان در ظروف نقره غذا خوردند و ناپليون نيز در ظرف طلا غذا خورد؛ اما شاه سيام در ظرف آلومينيوم غذايش را خورد؛ زيرا در آن زمان، آلومينيوم با ارزش ترين فلز در روي سياره زمين بود. ميدانيد با اينکه آلومينيوم 3/8 درصد از جرم زمين را تشکيل داده است، به عنوان يک فلز خالص به دست نميآيد و همه جا با اکسيژن و سيليکات احاطه شده است؛ اما بعد تکنولوژي الکتروليز آمد و آلومينيوم را بسيار ارزان کرد تا جايي که امروزه آن را به عنوان يک فلز بي ارزش در نظر ميگيريم.
شايد بگوييد که اين مثال، چه ربطي به دغدغه هاي ذهني ما در زمينه مشکلات زيست محيطي دارد. اجازه بدهيد که در همين زمينه يک مثال بزنيم. بسياري از دولت مردان درباره کمبود انرژي فکر ميکنند، اما بايد توجه داشت که ما روي سيارهاي هستيم که داراي بيش از 5000 برابر انرژياي است که ما در هر سال استفاده ميکنيم. 16 تترا وات انرژي، سطح زمين را هر 88 دقيقه گرم ميکند؛ در واقع، مسالة اصلي ما، کمياب بودن انرژي نيست؛ بلکه چگونگي دسترسي به آن است، و خبر خوب اينجاست که در حال حاضر، در برخي از کشورها، هزينه توليد الکتريسيته خورشيدي، کمتر از هزينۀ توليد الکتريسيتۀ ديزلي است.
از سوي ديگر، ميتوان به بحران آب اشاره کرد. متاسفانه در حال حاضر، ما در جهان شاهد جنگهايي براي به دست آوردن آب شيرين بيشتر هستيم؛ اين در حالي است که سيارۀ ما، يک سيارۀ آبي است و ما در سيارهاي زندگي ميکنيم که 70 درصد آن آب است؛ البته 5/97 درصد اين آبها شور هستند و 2 درصد يخ، و ما براي نيم درصد آب باقي مانده، در حال جنگ هستيم! اما اميدهاي زيادي هم وجود دارد. نانو تکنولوژيهايي در حال ظهور است که براي مثال اين توانايي را دارد تا هزاران ليتر آب تميز آشاميدني را در هر روز، فارغ از منبع آن، که آب شور، آب آلوده يا آب فاضلاب باشد، با قيمتي مناسب، توليد کند.
ميخواهيم بگوييم آن چه اطمينان عظيمي براي مثبت انديشي به ما ميدهد، اين است که ما اکنون به عنوان فردي بسيار توانمندتر از گذشته، آمادة مواجهه با چالشهاي اين سياره هستيم.
* برداشتي آزاد از سخنراني پيتر ديامانديس، رييس بنياد «ايکس پرايز»، که جوايز 10 ميليون دلاري براي تشويق شرکتهاي دنيا براي حل مشکلات و معضلات جهان برقرار کرده است. وي در سال ٢٠١٤ يکي از ٥٠ رهبر تاثيرگذار در فناوري شناخته شد.
- هفته نامه پیک سنجش