نتایج در این بخش نمایش داده می شود

‏ معرفي مختصر پيامدهاي يادگيري

بررسي متغيرهايي که با پيامدهاي يادگيري در حوزه‌هاي مختلف تحصيلي رابطه دارد، از موضوعات اساسي پژوهش در نظام‌هاي آموزشي است.
نزديک به يک قرن است که روان‌شناسان به‌صورت گسترده براي شناسايي عوامل پيش‌بيني کننده پيامدهاي يادگيري تلاش مي‌کنند. افرادي همانند:
بينه و سيمون، ثرندايک، هريس، الشات، هامکر و ديگران، به اين مهم پرداخته‌اند. پيامدهاي يادگيري شامل سه طبقه دستاوردهاي شناختي (عملکرد تحصيلي)، دستاوردهاي مهارتي (رشد مهارت‌ها) و دستاوردهاي عاطفي (رضايت تحصيلي) است.در اين مقالۀ کوتاه، متغير پيامدهاي يادگيري براي داوطلبان آزمون‌هاي سراسري معرفي مي‌شود.
 
 
مقدمه
پيامدهاي يادگيري به دستاوردهايي اشاره دارد که در نتيجۀ يادگيري در فرد ايجاد مي‌شود. از قِبَل اين دستاوردها، رشد و توسعه در حوزۀ شناختي، عاطفي و هيجان ايجاد مي‌شود و زمينه رشد و بلوغ بيشتر فرد براي انتزاع از معني و مفاهيم درسي تسريع مي‌شود (ابراهيم و همکاران، 2016). سادجانا ( 2011) پيامدهاي يادگيري را توانايي‌هايي مي‌داند که دانشجويان پس از دريافت تجربۀ يادگيري‌شان کسب مي‌کنند.
هاماليک (2008) نيز بيان داشته که در نتيجۀ يادگيري، تغييرات رفتاري در فرد ايجاد مي‌شود که از ابتدا آنها را نمي‌دانسته يا نمي‌فهميده‌اند.
در طبقه‌بندي تجديدنظرشدۀ بلوم، پيامدهاي يادگيري در همان سه حيطۀ شناختي، عاطفي، و حسي- حرکتي طبقه‌بندي شده بود (يوسمانتو و همکاران، 2017). پيامدهاي يادگيري با سرعت زيادي همۀ زمينه‌هاي موضوعي را در بر گرفت و از حوزۀ آموزش‌و‌پرورش و آموزش فني‌و‌حرفه‌اي به آموزش عالي منتقل شد.
مزيت اصلي پيامدهاي يادگيري، وضوح و دقتي است که در فرآيند طراحي برنامۀ درسي به ارمغان مي‌آورد؛ از همين رو، در قرن بيست‌و‌يک به پيامدهاي يادگيري بيشتر توجه شده است، دليل ديگر نيز مي‌تواند اين باشد که پيامدهاي يادگيري، ابزار عملي با رويکرد روش‌شناختي منطبق بر زمان ارايه داد که رقابت، شفافيت، بازشناسي و تحرکات آموزشي را به‌نحو چشمگير و معني‌داري ارتقاء مي‌بخشد.
در حال حاضر، هيچ توافق دقيقي در تعريف واژۀ «پيامد يادگيري» در سراسر جهان وجود ندارد. اين مساله لزوماً مشکلي ايجاد نمي‌کند؛ زيرا بيشتر متخصصاني که از اين اصطلاح استفاده مي‌کنند، در عمل تغييرات اندکي اعمال کرده و معناي آن را تغيير نداده‌اند. تعريف مورد قبول اکثريت، تعريف آدام (2004) از پيامدهاي يادگيري است: زماني که دانش‌آموز بتواند دوره‌اي از يادگيري را با موفقيت بگذراند، آنچه را از دانش يا مهارت يا نگرش به دست مي‌آورد، «پيامد يادگيري» گويند. پيامدهاي يادگيري تاکنون با عنوان‌هاي متفاوتي مانند:
پيامدهاي يادگيري دانشجويان، پيامدهاي تحصيلي، پيشرفت تحصيلي، موفقيت تحصيلي، پيشرفت آموزشي، پيامدهاي آموزشي، ميانگين نمره‌هاي کلاسي و پيامدهاي دانشجويان به کار رفته است. در مطالعه ليزيو و همکاران (2002) پيامدهاي يادگيري شامل دو بخش سخت و نرم بود؛ بخش سخت، پيامدهاي يادگيري شامل پيشرفت تحصيلي دانشجويان و بخش نرم نيز شامل رضايت تحصيلي و رشد مهارت‌هاي اصلي بوده است. در مطالعۀ پاتر و جانستون (2006) آزمون کلي و نهايي به‌عنوان پيامدهاي يادگيري تعريف شده است. يمني و همکاران (1387) چهار مؤلفۀ لذت بردن از درس‌هاي علمي، مقياس داشتن نگرش علمي، مقياس علاقه به مطالعۀ علوم در اوقات فراغت و پيشرفت تحصيلي را به‌عنوان پيامدهاي يادگيري برشمرده‌اند.
علي‌رغم اينکه پيامدهاي يادگيري از مبنايي نظري برخوردار است، اما مؤلفه‌هاي پيامدهاي يادگيري در مطالعات مختلف، متفاوت است. در هر مطالعه‌اي، به مؤلفه‌هاي متفاوتي براي پيامدهاي يادگيري اشاره شده است؛ براي مثال، دوکوو ويکز (2010) پيامدهاي شناخت، پيامدهاي عاطفي يادگيري و رضايت دانشجويان؛ کرياکيدس و همکاران[1] (2013) ابعاد شناختي، عاطفي و حسي و حرکتي؛ گروم سيل و همکاران (2014) عملکرد تحصيلي ميانگين نمره‌هاي کلاسي؛ سريرون‌راسمي و همکاران (2015) مهارت‌هاي نقشه‌برداري مفهومي، بازيابي اطلاعات، ارتباطات معني‌دار و تفکر انتقادي؛ زندوانيان ناييني و همکاران (1394) دو بعد عملکرد کمي تحصيلي (معدل ترم و کل دانشجويان) و عملکرد کيفي تحصيلي (خودکارآمدي و انگيزش)؛ ابراهيم و همکاران (2016) مهارت‌ها، اطلاعات، انگيزش و توسعه تخصص؛ کليبو و سيريپارپ (2016) مهارت‌هاي هوشي و تفکر، مهارت‌هاي بين فردي و ارتباطي و التزام؛ پينگ‌پِنگ و همکاران (2019) دو سطح دستاوردهاي شناختي و دستاوردهاي غيرشناختي؛ و جو و ليم (2019) رضايت و پيشرفت تحصيلي را به‌عنوان مؤلفه‌هاي پيامدهاي يادگيري در نظر گرفته‌اند.
به دنبال تغيير پاردايمي از درون‌داد به پيامدها، پيامدهاي يادگيري بر عبارت‌هاي جزيي و ضمني تاکيد دارد و از دانش‌آموزان انتظار مي‌رود که از مهارت، درک و فهم، توانايي ياد بگيرند. پيامدهاي يادگيري، برآمده ازدستورالعمل‌هاي اصلاحات آموزشي است که در يادگيري دانش‌آموزمحور خلاصه مي‌شود (آدام، 2004). فتواي افراطي اين رويکرد، تغيير پاراديمي از روش سنتي سنجش و رويکرد درون‌دادي يادگيري به تکنيک‌هاي برون‌داد محور است. در روش سنتي رويکرد درون‌دادي يادگيري بر ساعت‌هاي تدريس و تعدادي از منابع تاکيد مي‌شد، ولي در تکنيک‌هاي برون‌داد محور، بر استفاده از پيامد يادگيري و قابليت‌ها تاکيد مي‌شود (دوکو و ويکز، 2010). در مطالعات مختلف، عوامل متفاوت مؤثر بر پيامدهاي يادگيري بررسي شده است. عوامل مؤثر پيامدهاي يادگيري در محيط‌هاي خاص مؤثر است؛ براي مثال، پيکولي و همکاران (2001) گزارش کردند که بين متغيرهاي انساني و متغيرهاي طراحي محيط يادگيري برخط با پيامدهاي يادگيري ارتباط وجود دارد. جهت‌گيري هدف‌هاي پيشرفت نيز به قصد فردي اشاره دارد که براساس آن تصميم مي‌گيرند که چرا و چگونه با فعاليت‌هاي يادگيري خاص روبرو شوند (پينتريچ، 2000). براساس همين جهت‌گيري، رويکرد يادگيري فردي، نوع مشارکت و پاسخ دانشجويان به فعاليت‌هاي يادگيري متفاوت است (ايمز، 1992). اينکه يادگيرنده چگونه به انگيزش و قصد يادگيري خود جداي از انگيزش بيروني فکر مي‌کند، بر فعاليت‌هاي يادگيري تاثير مي‌گذارد. همچنين ليم و همکاران (2016) در مطالعۀ خود با هدف بررسي رابطه ساختاري محيط، ويژگي‌هاي شخصي افراد با پيامدهاي يادگيري دانشگاه‌ها دريافتند که محيط يادگيري و ويژگي‌هاي شخصي افراد با پيامدهاي يادگيري ارتباط دارد. کانگ و ايم (2013) نيز دريافتند که عامل‌هاي تعامل‌محور مي‌تواند با قدرت بالايي پيامدهاي يادگيري را در محيط‌هاي يادگيري برخط پيش‌بيني کند. رضايت يادگيرنده و پيشرفت تحصيلي، مهم‌ترين و متداول‌ترين متغيرهاي عامل بزرگ پيامدهاي يادگيري هستند. رضايت از دوره، يکي از متغيرهاي مهم موفقيت در دوره آموزشي است. همچنين، ايم وکانگ (2019) نشان دادند که مشارکت دانشجويان، نقش ميانجي بين متغيرهاي يادگيري خودتنظيمي، اضطراب آزمون، خودکارآمدي و رضايت از يادگيري و پيشرفت تحصيلي دارد.
پيامدهاي يادگيري در قالب شايستگي(ها) يا مهارت‌ها بيان مي‌شود.
استفاده بيش از اندازه از اين قالب، ايدۀ تغيير آن را ايجاد کرد تا همه را به فهم مشترکي از پيامدهاي يادگيري ترغيب کند. کميسيون اروپايي مشاوران در بوداپست مجارستان در سال 2006 طرح «چارچوب قابليت‌هاي اروپا» را پيشنهاد داد که در آن نياز مهم «فهم مشترکي از پيامدهاي يادگيري و تحقق آن» مطرح شده است. رابطۀ پيامدهاي يادگيري و شايستگي‌ها کمي پيچيده و محل بحث است. قابليت يا قابليت‌ها در کشورهاي متفاوت، به روش‌هاي متفاوتي در پيامدهاي يادگيري به کار گرفته مي‌شود. شايستگي‌ها به‌صورت وسيعي مي‌تواند به استعداد، تسلط، توانمندي، مهارت‌ها و درک و فهم و … اطلاق شود.افراد داراي قابليت شخصي با مهارت، دانش و توانمندي کافي هستند؛ براي مثال، در طرح معروف تونينگ، قابليت‌ها و مهارت‌ها شامل دانش و درک و فهم (دانش نظري حوزۀ تحصيلي و ظرفيت دانش و درک و فهم)، دانستن چطور عمل کردن (عمل و کاربرد دانش در موقعيت‌هاي واقعي)، دانستن چطور بودن (ارزش‌ها به‌عنوان عنصر مهم در دريافت و زندگي با ديگران در موقعيت‌هاي اجتماعي) بوده است. شايستگي‌ها ترکيبي از ويژگي‌ها (توجه به دانش و کاربرد آن، مهارت‌ها، مسؤوليت‌ها و نگرش‌ها) است و سطحي را توصيف مي‌کند که يک فرد داراي قابليت قادر به انجام آن هست. شايستگي‌ها مي‌توانند نمايش داده شوند؛ بنابراين، قابل اندازه‌گيري هم هستند (آدام، 2004).
پيامدهاي يادگيري، شامل سه طبقه دستاوردهاي شناختي (عملکرد تحصيلي)، دستاوردهاي مهارتي (رشد مهارت‌ها) و دستاوردهاي عاطفي (رضايت تحصيلي) است. «شايستگي‌هاي نوع اول شناختي» تجميعي از مؤلفه‌هاي عملکرد تحصيلي، پيشرفت تحصيلي، يادگيري دانش، توانايي هوشي، توانايي تفکر است.
«شايستگي‌هاي نوع دوم عاطفي» نيز از مؤلفه‌هايي مانند: لذت، نگرش، علاقه به مطالعه در اوقات فراغت، انگيزش تحصيلي، رضايت تحصيلي، پيامدهاي عاطفي و رضايت، پيامدهاي عاطفي يادگيري، خودکارآمدي، تاثيرات هيجاني، برنامه‌ريزي، فقدان کنترل پيامد و انگيزش و پيامدهاي عاطفي يادگيري تشکيل شده است. «شايستگي‌هاي نوع سوم مهارتي» نيز از مؤلفه‌هاي پيامدهاي حسي و حرکتي يادگيري، مهارت‌هاي ارتباطي، دستاورد غير شناختي و پيامدهاي يادگيري مهارت تشکيل شده است. دوکوو ويکز (2010) پيامدهاي يادگيري را شامل پيامدهاي شناخت، پيامدهاي عاطفي يادگيري و رضايت دانشجويان؛ کرياکيدس و همکاران (2013) پيامدهاي يادگيري را شامل ابعاد شناختي، عاطفي و حسي و حرکتي؛ گروم سيل و همکاران (2014) پيامدهاي يادگيري را شامل مؤلفه‌هاي عملکرد تحصيلي ميانگين نمره‌هاي کلاسي؛ سريرون‌راسمي و همکاران (2015) پيامدهاي يادگيري را شامل مؤلفه‌هاي مهارت‌هاي نقشه‌برداري مفهومي، بازيابي اطلاعات، ارتباطات معني‌دار و تفکر انتقادي؛ زندوانيان ناييني و همکاران (1394) پيامدهاي يادگيري را شامل دو بعد عملکرد کمي تحصيلي (معدل ترم و کل دانشجويان) و عملکرد کيفي تحصيلي (خودکارآمدي و انگيزش)؛ ابراهيم و همکاران (2016) پيامدهاي يادگيري را شامل مؤلفه‌هاي مهارت‌ها، اطلاعات، انگيزش و توسعه تخصص؛ کليبو و سيريپارپ (2016) پيامدهاي يادگيري را شامل مؤلفه‌هاي مهارت‌هاي هوشي و تفکر، مهارت‌هاي بين فردي و ارتباطي و التزام؛ پينگ‌پِنگ و همکاران (2019) پيامدهاي يادگيري را شامل دو سطح دستاوردهاي شناختي و دستاوردهاي غيرشناختي؛ جو و ليم (2019) پيامدهاي يادگيري را شامل شامل مؤلفه‌هاي رضايت دانشجويان و پيشرفت تحصيلي تعريف کرده‌اند.

بررسي متغيرهايي که با پيامدهاي يادگيري در حوزه‌هاي مختلف تحصيلي رابطه دارد، يکي از موضوع هاي اساسي پژوهش در نظام‌هاي آموزشي است. نزديک به يک قرن است که روان‌شناسان به‌صورت گسترده در تلاش براي شناسايي عوامل پيش‌بيني کننده پيامدهاي يادگيري هستند. افرادي همانند: بينه و سيمون، ثرندايک، هريس، الشات، هامکر و ديگران، به اين مهم اشاره کرده‌اند. از ميان عوامل مؤثر بر پيامدهاي يادگيري، مدت‌ها هوش به‌عنوان اصلي‌ترين عامل موفقيت و پيشرفت تحصيلي در نظر گرفته مي‌شد، اما امروزه با تغيير در ديدگاه‌هاي نظري در خصوص عوامل تشکيل‌دهندۀ هوش، نمي‌توان آن را پيش‌بيني کننده موفقي براي پيشرفت تحصيلي محسوب کرد؛ با اين حال، در نظام آموزشي ما اين مشکل وجود دارد که صرفاً بر توانايي شناختي تحصيلي تاکيد مي‌شود.

بر اساس يافته‌هاي پژوهشي مي‌توان به مسؤولان برنامه‌ريزي در آموزش عالي پيشنهاد کرد که که براي ارتقاء سطح پيامدهاي يادگيري، به مؤلفه‌هاي شايستگي‌هاي عاطفي و مهارتي در کنار شايستگي‌هاي شناختي يادگيري توجه زيادي کنند. مي‌توان با اطمينان گفت که برنامه‌ريزي درسي مناسب و توجه به شايستگي‌هاي عاطفي و مهارتي، تا حد زيادي مي‌تواند باعث افزايش عملکرد تحصيلي، رشد مهارت‌ها و رضايت تحصيلي دانشجويان در دانشگاه‌ها شود.

*هفته نامه پیک سنجش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.