سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري
در اين مقاله، راهبردهاي دهگانة مطالعه و يادگيري براي داوطلبان آزمون سراسري معرفي شده است. اين راهبردهاي مطالعه و مطالعه به شکل عملياتي، مشهورترين و متداولترين راهبرد مطالعه و يادگيري در دانشجويان دانشگاهها و دانشآموزان دبيرستاني را معرفي ميکند.
ابزار ««سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري» (Learning and Study Strategies Inventory (LASSI) ) توسط واينشتاين و پالمر در سال (2002) ساخته شده است. آنها، يک ابزار تشخيصي براي ارزشيابي راهبردهاي يادگيري و مطالعة دانشجويان ساختهاندکه شامل ده مقياس و هشتاد سؤال است. ده مقياس، شامل: پردازشاطلاعات (Information Processing)، انتخاب ايدۀ اصلي(Selecting Main Ideas)، راهبردهاي آزمون(Test Strategies)، نگرش (Attitude) ، اضطراب (Anxiety)، انگيزه (Motivation)، تمرکز حواس (Concentration)، خودآزمايي (Self Testing)، وسايل کمکي مطالعه (Study aids) و مديريت زمان (TimeManagement) ميشود. ضمناً هر مقياس از 8 تا 10 عبارت تشکيل شده است و پاسخها از طيف پنج گزينهاي است:
اصلاً در مورد من صدق نميکند
معمولاً در مورد من صدق نميکند
تا حدي در مورد من صدق نميکند
معمولاً در مورد من صدق ميکند
کاملاً در مورد من صدق ميکند.
بيش از1300 کالج و دانشگاه در ايالات متحدة آمريکا با اجراء «سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري»، سعي ميکنند تا دانشجوياني را که در معرض خطر عملکرد پايين تحصيلي هستند، شناسايي کنند.
بنا به اذعان رينالدز آدکينز (2008)، «سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري»، به منظور رسيدن به يکي از اهداف زير به کار گرفته ميشود:
1) تشخيص و ترميم ضعفهاي مطالعه: شناخت کلي از ويژگيهاي پيش از ورود به دانشگاه دانشجويان ورودي جديد به دست ميدهد.
2) ارزشيابي از موفقيت راهبردهاي مطالعه در دورهها.
3) به عنوان ابزار مشاورهاي براي گرايشهاي رشتههاي دانشگاهي.
نتايج مطالعات نشان ميدهد که ابزار «سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري» در بهبود مطالعه و رفتار دانشجويان در معرض خطر و دانشجويان پذيرفته شده عادي، مؤثر است(اينگلو همکاران، 2003). اين ابزار توسط واينستاين و پالمر(2002) ساخته شده است.
واينستاين و پالمر(2002) ده مؤلفة «سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري» را در سه خوشه يا طبقه، دستهبندي نموده است:
مهارت(Skill): اين سازه با سه مؤلفه تعريف ميشود(پردازشاطلاعات، انتخاب ايدة اصلي، راهبردهاي آزمون). مهارتهايي که به طور وسيع با تواناييهاي تفکر، مانند: شناسايي (Identifying)، اندوختن(Acquiring)، ساختن(constructing) معني که براساس آن اطلاعات جديد ساخته ميشود، مربوط است. مؤلفه پردازش اطلاعات، به اين موضوع اشاره دارد که تا چه اندازه دانشجويان ميتوانند تصويرسازي، بسط کلامي، راهبردهاي سازماندهي و مهارتهاي استدلالي را به عنوان راهبردهاي يادگيري به کارگيرند تا پلي بين آموختههاي قبلي خود و آنچه را که ميخواهند ياد بگيرند، بسازند؛ اينکه دانشجويان تا چه اندازه آنچه را که مطالعه ميکنند، با تجربيات خود شرح ميدهند. مؤلفه انتخاب ايدة اصلي، مهارتهاي دانشجويان را در شناسايي اطلاعات راهنما براي کسب اطلاعات بيشتر از بين اطلاعات با اهميت کمتر، ارزشيابي ميکند و اينکه تا چه اندازه براي دانشجويان امکان دارد تا آنچه را که مهم است، تعيين نمايند.
مؤلفۀ راهبردهاي آزمون، آمادگي دانشجويان را براي آزمون ميسنجد و به مؤلفة مهارتهاي آزمون دادن و نگارش برگة امتحان اشاره دارد.
اراده (will): اين سازه، شامل سه مؤلفۀ نگرش، اضطراب و انگيزه است. اين خوشه، درجة نگراني دانشآموزان را در عملکرد تحصيلي، پذيرندگي آنان را براي يادگيري اطلاعات جديدتر، نگرش و علاقه به تحصيل، پشتکار (Receptivity)، خويشتنداري (Self-discipline) و ميل به کوشش براي موفقيت در تحصيل، ميسنجد.
نگرش: اين مؤلفه، علاقة دانشجويان را به دانشگاه و تحصيل ارزشيابي ميکند؛ اينکه براي مثال: من نگران آموزش عمومي نيستم، فقط يک شغل خوب ميخواهم.
انگيزه: پشتکار دانشجويان، خويشتنداري و ميل براي تلاش به موفقيت تحصيلي را ارزشيابي ميکند؛ براي مثال، حتي زماني که از يک درس خوشم نميآيد، سخت کار ميکنم تا يک نمرة خوب بگيرم.
اضطراب: مقدار نگراني را که دانشجويان در مورد عملکرد تحصيليشان دارند، ميسنجد و اينکه تا چه اندازه نگراني در تمرکز حواس دخالت داده ميشود.
خودتنظيمي: اين سازه، شامل سه مؤلفه: تمرکزحواس، خودآزمايي، وسايل کمکي مطالعه و مديريت زمان است. اين خوشه به طورکلي اثربخشي در مديريت، خودتنظيمي و کنترل کل فرآيند يادگيري و زمان آن را ارزشيابي ميکند.
تمرکزحواس: اين مؤلفه، توانايي دانشجويان را در برقراري توجه براي انجام وظايف تحصيلي ارزشيابي ميکند؛ به عنوان مثال، من به راحتي حواسم پرت ميشود.
مديريت زمان: اين مؤلفه، کاربرد اصول مديريت زمان را در موقعيتهايتحصيليدانشجويانميسنجد.
خودآزمايي: اين مؤلفه، به سنجش مهارتهاي مرور، درک و فنون نظارت ميپردازد تا سطح درکي از اطلاعات يادگرفته شده را تعيين نمايد؛ به عنوان مثال، من فهم خود را از مادههاي درسي کنترل ميکنم و بدين منظور سؤالاتي را از خودم ميپرسم و به آنها جواب ميدهم.
وسايل کمکي: اين مؤلفه، ميزان به کارگيري دانشجويان را از منابع کمکي براي يادگيري و يادسپاري اطلاعات ارزشيابي ميکند. اگر در مطالعه با سختي يا مشکلي دچار شوم، از ابزارهاي ديگر يا از دانشجويان ديگر کمک ميگيرم.
هر مقياس از 8 تا 10 عبارت تشکيل شده است که پاسخها در يک طيف پنج گزينهاي 1 تا 5 با درجة موافق يا مخالف نمرهگذاري شده است. واينستاين و پالمر(2002) معتقدندکه نمرهها در هر مؤلفه به طور جداگانه محاسبه ميشود تا تواناييهاي دانشجويان را بيشتر از نمرههاي تراکمي آشکار سازد. مطالعات بسياري، وجود رابطة مثبت معنيدار بين نمرههاي «سياهة راهبردهاي مطالعه و يادگيري» و ميانگين نمرات کلاسي را تاييد کرده و نمرات LASSI را پيشبيني کنندة مناسب و قوي براي موفقيت تحصيلي گزارش نمودهاند (سايلرو بمبري، 1995 ؛ رانلز و همکاران، 1994؛ اولواسن و براتن، 1998؛ ييپ و چانگ،2002). نتايج برخي از پژوهشها به موفقيت يادگيري خودتنظيمي راي دادهاند (هاتي وهمکاران،1996؛ هافرو يو،2003؛ سيمپسون و همکاران، 1997؛ بارل،1997؛ تاکمن، 2003)؛ در حالي که نتايج پژوهشهاي ديگر نشان دادهاند که فراگيرنده در خودتنظيمي حرفهاي نيستند (پاورلي و همکاران،2003). دانشجويان از مؤسسات و دانشگاهها انتظار دارندکه دانش تخصصي آنها را درحوزة خاص توسعه دهد. به هرحال، تعدادي از دانشجويان براي توسعة مهارتهاي مطالعه و انتخاب راهبرد مناسب، با مشکلاتي مواجه هستند.
فهرست منابع
منابع در دفتر هفته نامه پیک سنجش موجود است.