نتایج در این بخش نمایش داده می شود

خودتنظیمی چیست و چه مزایایی دارد؟

خودتنظیمی یا کنترل نفس به توانایی در کنترل رفتار، احساس و افکار برای جلوگیری از رفتار نامطلوب، افزایش رفتارهای مطلوب و رسیدن به اهداف گفته می شود.

کسانی که دارای مهارت خودتنظیمی هستند، این خصوصیت ها و مهارت‌ها را نشان می‌دهند:

خویشتن‌داری


خویشتن‌داری یعنی این که می‌توانید در بیشتر وقتها آرامش داشته‌باشید، عاقلانه رفتار کنید و نظم و انضباط را رعایت کنید. اشخاص خویشتن‌دار دوست دارند که پیش از انجام هر کاری فکر کنند، چون آن‌ها از اثر واکنش یا احساس در جایگاههای گوناگون آگاه هستند.



قابل ‌اطمینان بودن


این مسئله به میزان احترام گذاشتن به تعهدات، کمک به نیازمندان و رعایت کردن مربوط می‌شود.

افراد قابل ‌اطمینان، تنها زمانی به فرد دیگری قول می‌دهند یا با او موافقت می‌کنند که می‌دانند می توانند کاری را انجام دهند.



یکسان سازی


توانایی یکسان ساختن پاسخ‌ها و احساسات با شرایط گوناگون به این معنی است که شما می توانید با تغییرات کنار بیایید.

این مهارت خود تنظیمی شما را منعطف‌تر می‌کند تا بتوانید موضوعات را از چند جهت گوناگون در نظر بگیرید.

خوش‌بینی


آموزش ذهن و عاطفه ها احتیاج به دیدگاه خوش‎‌بینانه است.

چنانچه مهارت خود تنظیمی شما خیلی قدرتمند باشد، احتمالا مسائل را زمانی برای یادگیری و ساختن آینده‌ی خود می‌دانید.

همیشه، در جست‌وجوی نکات مثبت باشید، چون خود تنظیمی می‌تواند رفتارها و کارکردهای شما را بهتر کند.

مزایای توسعه مهارت خودتنظیمی

  • – دیدن نقاط قوت و خوبی در دیگران
  • – دیدن فرصت های جدید در مسائل
  • – حفظ رابطه با دیگران
  • – سعی کردن در سختی ها
  • – انعطاف پذیری بیشتر و سازش با جایگا هها
  • – کنترل شرایط در صورت نیاز
  • – آرام کردن خود هنگام ناراحتی و خشم

اهمیت خودتنظیمی

هنگامی که ما بدانیم چطور احساسات و خشم مان را مدیریت کنیم، می توان گفت که ما به بهترین شکل انجام خواهیم داد.

به این معنی که به جای اینکه تنها کاری را انجام دهیم که خودمان می خواهیم، مطابق  وجدان اجتماعی مان انجام می دهیم.

به طور مثال امکان دارد حتی وقتیکه کمبود وقت برای خودمان داریم، به یک فرد در کاری کمک کنیم.

خود تنظیمی همینطور ما را از رفتار در روشی بازمی دارد که می تواند به ما، گروهمان یا سازمان مان آسیب بزند؛ حتی وقتی که منافع کوتاه مدتی برایمان داشته باشد.

خود تنظیمی به ما کمک می کند که احساس خوشحالی مان را طولانی تر و عصبانیت مان را به مقدار زیادی از بین ببرم تا بتوانیم به نتایج احتمالی عکس العمل هایمان به خوبی فکر کنیم.

به طور مثال ما می توانیم هنگامی که درحال بررسی کیفیت کارمان هستیم، دعوت به انجام کاری شاد را رد کنیم، و بتوانیم افکار حقیقی مان را نسبت به اشخاص سرسخت گروه به آنها نگوییم.

خودتنظیمی یعنی ما می توانیم بازخوردهای منفی برگردیم، بازخوردهایی که مارا در منجلاب احساس حقیر بودن می کشاند و چنانچه اشخاص دیگر ببینند که ما توان کنترل خودمان در موقعیت های پرفشار هستیم و می توانیم بدون ناراحتی بازخوردها را قبول کنیم، بیشتر به ما اعتماد می کنند و پروژه های مهم را به آسانی به ما می سپارند. خودتنظیمی ما را قدرتمند تر و موفق تر هم می کند و سبب میشود در محیط کار شهرت بهتری به دست می آوریم.

خودتنظیمی برای چه کسی خوب و موثر است؟

فنون خودتنظیمی در سطح بسیار گسترده مورداستفاده قرار می‌گیرد. افراد موفق و یادگیرندگان، به‌طور کارآمد و اثربخش از فنون خودتنظیمی در انجام فعالیت‌های خود سود می‌برند.

آن‌ها راهبرد‌های گوناگون و شیوه های نظارت بر کارکرد مفیدی را مشخص و تنظیم می‌کنند که این راهبر‌ها و ارزشیابی‌ها، مراحل انجام فعالیت‌ها را معلوم می‎کند.

آموزش استفاده از خودتنظیمی بیشتر به سوی دانش‌آموزانی است که از این شیوه ها استفاده نمی‌کنند و در استفاده از این شیوه ها موفق نیستند. از راه استفاده از این راهبرد‌ها و شیوه های خودتنظیمی می‌توان کارکرد فرد را بهتر کنید.

دانش‌آموزان با استفاده از این شیوه ها می‌توانند فعالیت‌ها را به‌ صورت مفید و مستقل انجام دهند مثلا؛ یادگیران موفق به‌ صورت مداوم آموزش و درک مطالب خود را از مفاهیم و موضوع‎های گوناگون، مورد بررسی و کنترل قرار می‌دهند.

وقتی که یادگیرندگان موفق متنی را می‌خوانند و متوجه می‌شوند چیزی را که می‌خوانند، نمی‌توانند بفهمند، به عقب برگشته و مجدد مطلب را یادآوری می‎کنند و سؤال یا خلاصه آنچه را که احتیاج دارند بفهمند، مورد مطالعه دوباره و بررسی قرار می‌دهند.

از سوی دیگر هنگامی که یک دانش‌آموز نمی تواند یک شیوه را بخواند و واقعاً آنچه را که می‌خواند نمی‌تواند بفهمد، میل دارد که آن را کنار بگذارد و یا به خواندن ادامه دهد زیرا از هدف‌های خواندن اطلاع ندارد.

دانش‌آموزان ناتوان در یادگیری، میل به یادگیری منفعلانه دارند.

آن‌ها بیشتر بر یادگیری خود نظارت و ارزیابی ندارند و به این منظور برای جبران آن به دیگران اجازه می‌دهند تا یادگیری آن‌ها را منظم کنند و با تکیه به کمک دیگران فعالیت‌های خود را با موفقیت به پایان می‌رسانند.

آن‌ها نبود ضوابط اجرایی کنترل عملکردهای خود هستند که لازم است برای انجام تکالیف پیچیده علمی به‌ صورت مستقل عمل کنند.

عناصر اجرایی فرایندهای کنترل:

  • – دانش فراشناختی یکپارچه و هماهنگ؛ تنظیم دانش شناختی و فراشناختی، درک دانش خود و فرایند آموختن. 
  • – برنامه‌ریزی؛ استفاده از یک نگرش آگاهانه و سازمان‌دهی راهبردها برای رفتن به‌ سمت یک فعالیت.
  • – نظارت و ارزیابی؛ درک و فهمیدن مطلب در طول پیشرفت انجام یک فعالیت و چک کردن تاثیربخشی آزمون‌ها و ارزشیابی و بازسازی راهبردها.
  • – کشف عیب ها و نقص‌ها؛ زمانی که فعالیتی در حال پیشرفت عملی است، خطا یا اشتباه این پیشرفت دیده می شود.
  • – باز سازی نقص ها؛ زمانی که اشتباهی کشف گردید به عقب برگشته و هرگونه خطایی را بازسازی می‎کنیم.

از روش آموزش انواع فنون خودتنظیمی، دانش‌آموزان دارای ناتوانایی‌های یادگیری می‌توانند در فرایند خودتنظیمی، توانایی‌های ذهنی خود را به‌ سمت مهارت‌های عملی مربوط با آن سوق دهند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.