اهميت همراهي خانواده با فرزندان کنکوري
خانواده و شکلگيري آن، تاريخي به قدمت خلقت انسان دارد.
خانواده نخستين نهاد اجتماعي است که فرد در آن رشد ميکند و با مفاهيم ارزشها، هنجارها و تعاملات اجتماعي به صورت غيرمستقيم آشنا ميشود يا آنها را از رفتار اعضاي ديگر خانواده ميآموزد و يا به صورت مستقيم فرا ميگيرد؛
در واقع، فرآيند جامعهپذيري از خانواده آغاز و در مدرسه نهادينه ميشود، و اين دو، نخستين و مهمترين نهادها براي اجتماعي شدن افراد جامعه و تربيت آنها و شهروند شدن هستند.
جامعهپذيري، گرچه از خانواده شروع ميشود، اما در مدرسه است که قوام و جهت مييابد.
جامعهپذيري، به معناي همسازي و همنوايي فرد با ارزشها، هنجارها و نگرشهاي گروهي اجتماعي است يا به مفهوم ديگر، اجتماعي شدن، فراگردي است که به واسطه آن، هر فرد، دانش و مهارتهاي اجتماعي لازم را براي مشارکت مؤثر و فعال در زندگي گروهي و اجتماعي کسب ميکند.
مجموعه اين ارزشها، هنجارها، نگرشها، دانشها و مهارتها، فرد را قادر ميسازد که با گروهها و افراد جامعه، روابط و کنشهاي متقابل داشته باشد. فراگرد اجتماعي شدن، امري مستمر و به اعتباري مادامالعمر است.
آموزش و پرورش و مدرسه، يکي از عوامل اصلي فرآيند جامعهپذيرياست (کوهن، 1390).
جامعهپذيري در دو مرحله کلي صورت ميپذيرد:
- الف) جامعهپذيري نخستين (Primary Socialization):
فرآيندي است که ميان فرد و گروهي که با وي در تماس نزديک بوده و با او صميمي هستند، صورت ميگيرد و غالباً در سالهاي اوليه زندگي رخ ميدهد.
عوامل اصلي اين مرحله، خانواده و گروه همسالان هستند.
- ب) جامعهپذيري ثانوي (Secondary Socialization):
اين فرآيند در وضعيتهاي رسميتر روي ميدهد، ولي هيچيک از اين وضعيتها شخصي نيست.
در اين مرحله، عوامل جامعهپذيري، بخشي از مسؤوليتهاي خانواده را بر عهده ميگيرند.
عوامل اصلي در اين مرحله، مدرسه و رسانههاي ارتباط جمعي هستند (گيدنز، 1396).
عوامل جامعهپذيري، گروهها يا زمينههاي اجتماعي هستند که فرآيندهاي مهم جامعهپذيري در آنها به وقوع ميپيوندد. مهمترين اين عوامل، عبارتند از:
خانواده:
خانواده، مسؤوليت جامعهپذيري کودکان را در سالهاي نخستين زندگي که حياتي هم هستند، بر عهده دارد.
ارزشهايي که فرد ميپذيرد و نقشهاي گوناگوني که از او انتظار ميرود انجامشان دهد، نخست در چارچوب محيط خانواده آموخته ميشود.
گروه همسالان: گروه همسالان، بيشترين نفوذ خود را در دوره نوجواني اعمال ميکند.
در اين دوره، مورد پسند ديگران قرار گرفتن، معرف اصلي نوجوانان ميشود و پذيرش و نمايش ارزشهاي گروه همسالان در پذيرش ارزشهاي اجتماعي از سوي فرد، نقشي تعيينکننده دارد.
عضويت در گروه همسالان، کودکان را براي نخستين بار در زمينهاي قرار ميدهد که بيشترين قسمت جامعهپذيري، بدون هيچگونه طرح سنجيدهاي، در آن اتفاق ميافتد.
رسانههاي ارتباط جمعي: رسانههاي جمعي، مانند:
تلويزيون، فيلم، کتاب و … نقش بسيار مهمي در القاي ارزشهاي جامعه به افراد دارند.
نگرشها و الگوهاي رفتاري ما از اطلاعات داده شده و شيوههايي که اين رسانهها ارايه ميدهند، تاثير ميپذيرد.
مدرسه: مدرسه، عاملي است که بهطور رسمي از سوي جامعه، موظف به اجتماعي کردن نوجوانان در زمينه مهارتها و ارزشهاي خاصي شده است.
از نظر جامعهشناسان، شکل خانواده، طي ساليان گذشته تغييرات بسياري داشته است.
در سالهاي دور، خانوادههاي ايراني، شکل خانواده گسترده[1] را داشتند؛ يعني، علاوه بر پدر و مادر و تعدادي فرزند، گاهي اقوام نسبي و سببي نيز در يک خانواده با يکديگر زندگي ميکردند و به خاطر تعداد زياد افراد خانواده، تمرکز بر يک فرزند يا موضوعي، مثل پيگيري جدي مراحل آموزشي فرزند از سوي والدين، وجود نداشت؛ ولي امروزه، شکل خانواده به صورت خانواده هستهاي تغيير کرده است.
خانواده هستهاي[2]، خانوادهاي است که از دو نسل والدين و فرزندان تشکيل شده است (ساروخاني، ۱393).
در ساليان اخير، اغلب خانوادهها داراي يک يا دو فرزند و به ندرت بيشتر از آن هستند.
تغيير شکل ساختار خانواده به شکل هستهاي و مدرن، ميتوان گفت که به طور ناخودآگاه، تمرکز والدين بر فرزندان بيشتر شده است و آنچه براي هر خانواده ايراني اهميت بسيار دارد، پيشرفت تحصيلي و موفقيت يکايک فرزندانشان است؛
بدين شکل که والدين، با هر شرايط اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي که از آن برخودارند، کسب تحصيلات عالي را براي فرزندان خود در نظر دارند؛ چيزي که با عنوان علمي کسب سرمايه فرهنگي[3] از آن نام برده ميشود.
«سرمايۀ فرهنگي مرتبط با تحصيلات ، مدارج علمي، تخصصها، مهارتها و… است.
پير بورديو[4] بيان ميکند که سرمايه فرهنگي افراد، فقط منابع يا سرمايۀ مادي آنها را منعکس نميکند، بلکه با توجه به شرايط خانوادگي و آموزش مدرسهاي آنها ميتواند تا حدي مستقل از داراييهاي مادي عمل کند و حتي کمبود پول را، که قسمتي از استراتژي فرد يا گروه براي تعقيب قدرت و جايگاه اجتماعي است، جبران کند» (فيلد: 29، 1385).
با توجه به مطالبي که مطرح شد، بر کسي پوشيده نيست که اعضاي خانواده، نقش بسيار مهمي در هويتيابي و خودشناسي فرزندانشان دارند و حتي ميتوانند با القاي علايق و همچنين فشارهاي اجتماعي، مسير شناخت فرزندانشان را از خود تغيير دهند و مهمترين نمود اين تعارض در ارتباط با تحصيل آنهاست.
طبق آنچه مطرح شد، اغلب والدين، به دنبال کسب سرمايه فرهنگي از سوي فرزندانشان هستند، ولي در دوران کنوني، راه رشد و توسعه فردي و موفقيت فرزندان، تنها از اين مسير نميگذرد.
در دنياي کنوني، ديگر فقط کسب القاب دکتر، مهندس و … موفقيت افراد را در پي ندارد و افراد ميبايست سواد علمي و ارتباطي نيز داشته باشند؛
بدين معنا که بتوانند با ديگران ارتباط درست برقرار کنند، همانند يک شهروند در جامعه زندگي کنند و ارزشها و هنجارهاي جامعه را بفهمند و همچنين در زمينه ويژهاي سواد داشته باشند؛ چيزي که از آن با عنوان مهارت نام برده ميشود.
البته ضرورت دارد که تعدادي از افراد جامعه، دروس دانشگاهي را طي کنند و در زمينهاي خاص متخصص شوند، ولي با توجه به تقسيم کار پيچيده و متنوع در جوامع امروزي و آينده، هر زمينه خاصي ميتواند موجب اشتغال افراد و کسب درآمد براي آنها باشد.
با اين اوصاف، ديگر نميتوان مطالبي را با عنوان توصيه به والدين در راستاي حمايت عاطفي از داوطلبان کنکوري عنوان کرد؛ زيرا والدين نيز خود در جوّ حاکم بر اين روزهاي منتهي به اعلام نتايج اوليه و انتخاب رشته آزمون سراسري به سر ميبرند.
تنها راهکاري که در اينجا ميتوان بيان داشت، اين است که داوطلب و والدين آنها اين دوران را با آرامش طي کنند و والدين سعي داشته باشند که خود و فرزندانشان را به هيچ وجه با ديگري مقايسه نکنند.
همچنين صورت هزينههاي مالي را که در اين مدت متقبل شدهاند، به عنوان اهرم فشار بر فرزند خود وارد نکنند و از وي با توجه به توانايي فرزندشان توقع منطقي داشته باشند.
بهتر است داوطلباني که نمرات خوبي کسب کردهاند و موفقيت آنان در ورود به دانشگاه مسلم است، خود را براي ورود به فضاي آموزش عالي آماده کنند و داوطلباني که موفقيت مورد نظرشان را کسب نکردهاند،
در صورت علاقه به تحصيل، خود را براي آزمون سراسري بعدي آماده کنند يا اينکه با مشورت با اعضاي خانواده و آگاهي از توانمنديهايي که دارند، در فرآيند آموزش قرار گيرند يا براي کسب مهارتي که به آن علاقهمند هستند، تلاش کنند.
- منابع
- ساروخاني، باقر (۱۳93)، مقدمهاي بر جامعهشناسي خانواده، تهران: انتشارات سروش.
- فيلد، جان (1385). سرمايۀ اجتماعي، ترجمۀ جلال متقي. تهران. انتشارات مؤسسۀ عالي پژوهش تامين اجتماعي.
- کوهن، بروس (1390). درآمدي بر جامعهشناسي. ترجمه محسن ثلاثي. انتشارات فرهنگ معاصر.
- گيدنز، آنتوني (1395). جامعهشناسي. ترجمه حسن چاووشيان. نشر ني.
[1]extended family
[2]nuclear family
[3]Cultural capital
[4]Pierre Bourdieu