سواد چندگانه و سواد رسانهاي: غربالگري واقعيت از شايعه
از نقطه نظر تاريخي و فرهنگي، اين روزها در برههاي از تاريخ به سر ميبريم که «تجارت شايعه» رويکرد رايج و متداول است و سهم عمدهاي از اطلاعات و اخبار بر مبناي شايعه است.
به همين دليل، يکي از روشهاي مهم پيشگيرانة مقابله با شايعه، ارتقاء سطح سواد چندگانۀ افراد در حرفههاي خبرنگاري، روزنامهنگاري، پژوهشگري علوم اجتماعي و روشنگري است.
همۀ مردم جهان امروزه بايد دانش، درک و مهارت خود را از سواد چندگانه ارتقا دهند تا به عنوان کنشگران اجتماعي قابل اعتماد دهکدة جهاني تلقي شوند. اين مقاله سعي ميکند که تعريف سواد را بر اساس مطالعات جهاني و روزآمد تعريف کند.
در روزگار ما، افرادي با سواد هستند که داراي سواد چندگانه باشند و بتوانند از دانش، نگرش و مهارت خود، براي حل چالشهاي زندگيشان استفاده کنند.
تعاريف سواد در طول زمان تغيير کرده است.
سواد، به توانايي تشخيص، تفسير، آفرينندگي، ارتباطبرقرار کردن و جمع کردن مواد نوشته شده يا چاپي که به محتواهاي متنوع مربوط ميشود، اشاره دارد. در سالهاي اخير، رويکرد جديد فرهنگي – اجتماعي براي مفهوم سواد پديدار شده که از ترکيب مطالعات زبانشناسي، روانشناسي اجتماعي، انسانشناسي و تعليم و تربيت به دست آمده است. مفهوم سواد چندگانه، نه فقط جنسهاي مختلف سوادي (مانند: خيال و واقعيت و …) را در بر ميگيرد، بلکه همچنين موقعيتهاي مختلف سوادي (مانند: سواد در خانه در مقابل سواد در مدرسه ..) و دامنة وسيعي از مهارتهاي سواد (مانند: کاربست و سنجش منابع چندگانۀ اطلاعات درون متني) را نيز شامل ميشود. در جهان چندگانه، روشهاي چندگانۀ دانش (معرفتشناسي) يا عادتهاي ذهني نيز وجود دارد؛ اطلاعاتي که ميتواند با کاربرد فناوريها در قالبهاي چندمدلي (مانند: چاپهاي همراه با صدا، چاپهاي همراه با زبان اشاره، چاپهاي همراه با صدا و نگاره) ارايه شود.
مفهوم سواد از ديدگاه پست مدرنيسم، به فضاي مستقل و خودکار يا مجموعهاي از مهارتهاي ذهني و فني مستقل اشاره دارد که فرض بنياديشان اين است که سواد از طريق زمينههاي فرهنگي، سياسي، تاريخي و کاربردي جامعه تعيين ميشود.
سواد چندگانه، شامل برداشت شخصي از جهان در زمان و زمينههاي متنوع، از طريق کاربرد ابزارهاي متفاوت است.
سواد چندگانه، به سوادي اشاره دارد که از کلمات، اشارات، نگرشها، راههاي برقراري ارتباط با انسان و غير انسان تشکيل شده است. نظريۀ سوادهاي چندگانه و مطالعات سوادهاي جديد، ويژگيهاي مشترکي دارند و هر دو در شرايط سياسي، اجتماعي و فرهنگي قرار گرفتهاند.
سوادها به جنسيت، نژاد، مذهب، فرهنگ و قدرت متصل هستند؛ علاوه بر اين، ممکن است با نظريۀ سوادهاي چندگانهاي مرتبط باشند که در آن سوادها شامل معاني متعددي هستند و به صورت ديداري، شفاهي، بصري و لمسي نمود پيدا ميکنند. در اين مفهوم، ظهور سوادها چند وجهي است.
سواد چندگانه دو شکل دارد:
- 1) شکل جديد از سواد، با فناوري اطلاعات و ارتباطات پيوند دارد؛ براي مثال، سواد رايانهاي (computer literacy)، سواد رسانهاي (media literacy)، سواد چاپي (print literacy)، و سواد چندرسانهاي (multimedia literacy)؛
- 2) شکل فرهنگي خاص آموزش، مانند: سواد فرهنگي (cultural literacy)، سواد اجتماعي (social literacy) و سواد اقتصادي (Eco literacy).
در اين مقالۀ کوتاه، شکل نوتر سواد که با فناوري اطلاعات و ارتباطات پيوند دارد، مدّنظر است و براي کاهش شايعه و تشخيص سره از ناسره، شايعه و واقعيت معرفي شده است.
سواد رايانهاي، همان دانش مفهومي است که فرد را با اصطلاحات فني پايه (اجتماعي، اخلاقي، قانوني و مباحث جهاني) آشنا ميکند و موجب ميشود که وي براي انجام وظايف در زمينههاي پردازش اطلاعات، پايگاه دادهها، چارتبندي، کار با رايانههاي کوچک، ارايۀ اشکال هندسي و عملکرد اجرايي سيستم، مهارتهاي لازم را ياد بگيرد.
سواد رايانهاي در حال حاضر داراي چهار چشمانداز است: چشمانداز مهارتها، چشمانداز تمرينهاي متني، چشمانداز اجتماعي – سياسي و چشمانداز اطلاعات.
در چشمانداز مهارتها کتابهاي بسيار زيادي مهارتهاي لازم و نو را براي کار با رايانه معرفي ميکنند. در چشمانداز تمرينهاي متني، بر تمرينهاي عملي کار با متنهاي الکترونيکي (در واقع متنهاي ديجيتالي) تاکيد ميشود.
در چشمانداز اجتماعي – سياسي، سواد در موقعيتها و مکانهاي مختلف، متفاوت پنداشته ميشود. چشمانداز اطلاعاتي، به توانايي دستيابي و استفاده از منابع اطلاعاتي مختلف براي نيازهاي اطلاعاتي گفته ميشود. سواد رسانهاي، به توانايي سنجش، تحليل، ارزشيابي و متنهاي ايجاد شده گفته ميشود. در سواد رسانهاي، بر تفکر انتقادي تاکيد بسياري شده است.
سواد چاپي نيز به مطالعه و يادگيري منابع چاپ شده، که قديميترين منابع کسب سواد هستند، مانند: کتابها، نوشته، جزوات و خاطرات شخصي و … اشاره دارد. سواد چندرسانهاي به مثابه مجموعهاي از سوادهاي رسانهاي، به مهارتهاي شخصي کدگذاري و کدگشايي متون در زبانهاي مختلف گفته ميشود.
شرحي مبسوط بر سواد رسانهاي معيار تشخيص
آموزش سواد رسانهاي، غالباً از يک الگوي آموزشي مبتني بر پرس و جو استفاده ميکند که افراد را ترغيب ميکند در مورد آنچه تماشا ميکنند، ميشنوند و ميخوانند، سؤال کنند.
آموزش سواد رسانهاي، به مثابه ابزاري براي کمک به افراد، در تجزيه و تحليل انتقادي پيامها، فرصتهايي را براي زبان آموزان فراهم ميکند تا تجربة خود را از رسانه گسترش دهند و به آنها در توسعة مهارتهاي خلاقانه در ساخت پيامهاي رسانه اي خود کمک ميکند.
تحليلهاي انتقادي ميتواند شامل شناسايي نويسنده، هدف و نقطه نظر، بررسي تکنيکهاي ساختماني و ژانرها، بررسي الگوهاي نمايندگي رسانهها و کشف تبليغات، سانسور و تعصب در برنامههاي خبري و روابط عمومي (و دلايل بروز اين موارد) باشد.
آموزش سواد رسانهاي، ممکن است که چگونگي تاثيرگذاري ويژگيهاي ساختاري (مانند مالکيت رسانهها يا مدل تامين اعتبار آن) بر اطلاعات ارايه شده را کشف کند.
همانطور که توسط اصول آموزش سواد آموزي رسانه تعريف شدهاست، هدف از آموزش سواد رسانه اي، کمک به افراد در هر سني است تا عادات پرسشگري و مهارتهاي پاسخدهي را، که نياز متفکران انتقادي، ارتباطات مؤثر و شهروندان فعال در دنياي امروز هستند، توسعه دهند. در آمريکاي شمالي و اروپا، سواد رسانهاي، هم چشمانداز توانمندسازي و هم حمايت را شامل ميشود.
افراد با سواد رسانهاي بايد بتوانند به صورت ماهرانهاي پيامهاي رسانهاي را هم براي نشان دادن درک خصوصيات خاص هر رسانه و هم براي ايجاد رسانه و مشارکت به عنوان شهروندان فعال سواد رسانهاي ايجاد کرده و توليد کنند.
اين کار ميتواند مفهومي براي گسترش سواد، درمان رسانههاي جمعي، فرهنگ عامه و رسانههاي ديجيتال به مثابه انواع جديدي از «متون» که نياز به تجزيه و تحليل و ارزيابي دارند، ديده شود.
با تبديل فرآيند مصرف رسانهها به يک فرآيند فعال و حساس، مردم آگاهي بيشتري از پتانسيل سوء تفکر و دستکاري کسب کرده و نقش رسانههاي جمعي و رسانههاي مشارکتي را در ساختن ديدگاههاي واقعي درک ميکنند.
آموزش سواد رسانهاي گاهي به عنوان روشي براي پرداختن به ابعاد منفي رسانهها، از جمله دستکاري رسانهها، اطلاعات غلط، کليشههاي جنسيتي و نژادي و نگراني در مورد از بين رفتن حريم شخصي و حملة سايبري، مفهومسازي ميشود.
با ايجاد دانش و شايستگي در استفاده از رسانه و فناوري، آموزش سواد رسانهاي ميتواند با کمک به افراد در انتخاب مناسب در عادات مصرف رسانه و الگوهاي استفاده، نوعي محافظت از کودکان و جوانان را فراهم کند. طرفداران آموزش سواد رسانهاي معتقدند که ورود سواد رسانهاي به برنامة درسي مدارس، موجب تعامل مدني و افزايش آگاهي از ساختارهاي قدرت ذاتي در رسانههاي عمومي ميشود و دانشآموزان را در به دست آوردن مهارتهاي لازم و انتقادي، کارآمد ميکند.
يک تحقيق در حال رشد با تمرکز بر تاثير سواد رسانهاي بر جوانان آغاز شدهاست.
يک متاآناليز مهم بيش از ۵۰ مطالعه، که در مجلة ارتباطات منتشر شدهاست، بيانگر آن است که مداخلات سواد رسانهاي، تاثيرات مثبتي بر دانش، انتقادگري، واقعگرايي درک شده، باورهاي رفتاري، نگرشها، خودکارآمدي و رفتار دارد.
دانشمندان زيادي، چارچوبهاي نظري را براي سواد رسانه اي پيشنهاد دادهاند. رنه هابز، سه فريم را براي معرفي سواد رسانهاي به زبانآموزان مشخص ميکند: نويسندگان و مخاطبان (AA)، پيامها و معاني (MM)، و بازنمايي و واقعيت (RR).
وي در سنتز ادبيات از سواد رسانه اي، سواد اطلاعاتي، سواد بصري و سواد جديد، اين ايدههاي اصلي را که زمينۀ نظري براي سواد رسانه اي را تشکيل ميدهند، شناسايي ميکند.
وي چهار مفهوم اساسي را رايه داده است که يک چارچوب نظري را که ميتواند براي کل رسانههاي معاصر و همچنين براي رسانههاي قديمي نيز استفاده شود، بيان ميکند:
توليد، زبان، بازنمايي و مخاطب.» هنري جنکينز با تشريح مفاهيم ارايه شده از سوي ديويد باکينگهام، ظهور يک فرهنگ مشارکتي را مورد بحث قرار ميدهد و بر اهميت «سواد رسانههاي جديد» تاکيد ميکند؛ مجموعهاي از شايستگيهاي فرهنگي و مهارتهاي اجتماعي که جوانان در چشمانداز رسانة جديد به آن نياز دارند.
شايعه، يک داستان يا گزارش در حال گردش از حقيقت نامشخص يا مشکوک است و ترکيبي از حالت عدم اطمينان و اضطراب ايجاد ميکند. در علوم اجتماعي، يک شايعه شامل شکلي از بيانيه است که صحت آن خيلي زود يا هرگز تاييد نميشود؛ به علاوه، برخي از نظريه پردازان علوم ارتباطات، شايعه را زيرمجموعهاي از تبليغات معرفي کردهاند.
مطالعات جامعهشناسي، روانشناسي و ارتباطات، تعاريف متفاوتي از شايعه دارند. شايعات همچنين اغلب در رابطه با اطلاعات غلط (غيرعمدي نادرست) و اطلاعات غيرصحيح (عمداً نادرست) مورد بحث قرار ميگيرند.
سه ويژگي اساسي شايعه اين است که از طريق دهان به دهان منتقل ميشوند؛ 2) اطلاعات را در مورد «شخص، اتفاق يا شرايط» ارايه ميدهند که حوزۀ آن مسايل عمومي است و ميتوان آن را از موضوعات بياهميت و خصوصي جدا کرد؛ 3) نيازهاي عاطفي جامعه را بيان و ارضا ميکنند؛ اگرچه از يک فرد دريافت ميشود؛ اما به صورت فردي درک نميشود، بلکه در شرايط اجتماعي قابل درک است. ضمناً احتمال انتشار شايعات منفي، بيشتر از شايعات مثبت است.
از لحاظ تاريخي در دورهاي زندگي ميکنيم که سهم عمدهاي از اطلاعات و اخبار، بر مبناي شايعه پراکنده ميشود و هزينههاي جبران ناپذيري را براي مؤسسات، دانشگاهها و شرکتها و … ايجاد ميکند.
يکي از روشهاي مهم غربالگري سره (شايعه) از ناسره (واقعيت)، ارتقاء سطح سواد چندگانه است. همة مردم جهان امروزه بايد دانش، درک و مهارت خود را از سواد چندگانه ارتقا دهند تا به عنوان کنشگران اجتماعي قابل اعتماد تلقي شوند. رسانهها اغلب تفسير خاص خود را از واقعيت ارايه ميدهند و اين تفسير را با رنگ و لعابي چشم نواز و فريبنده به ما تلقين ميکنند. سواد رسانهاي اين فرآيند را مورد توجه قرار داده، نقد کرده و تلاش ميکند که آن را به نفع مخاطب تغيير دهد؛ به عبارت ديگر، خلق مفهوم سواد رسانهاي، با قصد فعال کردن مخاطبان در برابر حملات رسانهاي و توانمند کردن ايشان در مواجهة مؤثر با پيامهاي ارسالي از سوي رسانهها صورت گرفته است. همچنين سواد رسانهاي، مخاطب را به فاصله گرفتن از انديشههاي سطحي تشويق ميکند و وي را از شيوههاي معمول جلب مخاطب در رسانهها آگاه ميسازد.
آزمون سراسري، از رويدادهاي مهم و حساس در کشور است که سرنوشت تعداد زيادي از داوطلبان و خانوادههاي آنها به نتيجة اين آزمون گره خورده است.
در سالهاي اخير، رشد فناوريهاي ارتباطي، امکان سوء استفاده برخي از گروههاي سازمان يافتة کلاهبرداري را فراهم کرده و اين گروههاي کلاهبرداري تلاش ميکنند که سؤالات آزمون سراسري را پس از شروع آزمون، با استفاده از ابزارهاي الکترونيکي شبه جاسوسي در زمان کوتاهي به خارج از حوزههاي امتحاني ارسال نموده و پاسخ سؤالات را براي برخي از داوطلبان ارسال نمايند؛ البته با تمهيدات اتخاذ شده و با کمک شرکتهاي دانشبنيان و ديگر راهکارهاي قانوني، انجام اين اقدامات در نهايت براي متخلفان موفقيتآميز نيست و از ورود غيرعلمي داوطلبان به دانشگاهها و مراکز آموزش عالي، جلوگيري ميکند. در سال جاري نيز اقدامات فراواني در راستاي مبارزه با اين شبکههاي شيادي از سوي سازمان سنجش آموزش کشور و دستگاههاي انتظامي، امنيتي و قضايي انجام شده است.
در آخرين اقدام نيز با موافقت شوراي امنيت کشور (شاک) و با اطلاعرساني گستردۀ قبلي، وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات، اقدام به محدوديت اينترنت تلفن همراه در محل حوزههاي برگزاري آزمون در ساعت محدودي از زمان اجراء آزمون کرد که باعث ارتقاء ضريب امنيت آزمون شد و از وقوع دهها تقلب و تخلف برنامهريزي شده در اين راستا جلوگيري کرد.
همۀ اين اقدامات امنيتي براي برقراري عدالت آموزشي اجرا شد تا هيچ داوطلبي نتواند حقوق داوطلبان ديگر را از بين ببرد و پذيرفتهشدگان دانشگاهها، بهترين نمايندۀ داوطلبان (معرفترين از نظر معلومات، تسلط محتوايي و پيشرفت تحصيلي) براي رشتههاي پرمتقاضي باشند.
پخش شايعات و اخبار جعلي در در فضاي مجازي، نمود بسيار بيشتري دارد. در فضاي مجازي، هر فردي با هر نيتي ميتواند نسبت به انتشار اخبار اقدام کند؛ بنابراين، ضروري است که کاربران با افزايش علم و سواد رسانه، خود را از مخاطرات افتادن در دام شايعات اخبار جعلي محافظت کنند؛ زيرا در صورتي که کاربران فضاي مجازي، مجهز به سواد رسانهاي و سواد چندرسانهاي نباشند، ممکن است که تحت تاثير اخبار کذب و جعلي، دچار هيجانات زودگذر شوند.
شايعات را ميتوان به مثابه داستانهايي در خصوص ارتباط با يک چشمانداز روايي خاص (بياعتمادي) در نظر گرفت که ظاهراً منطقي به نظر ميرسند، اما در حدس و گمان غرق هستند. متخصصان ارتباطات، شايعه را به مثابه بمبهاي دست ساز روايي و سلاحهاي ارتباطي کمهزينه در نظر ميگيرند که ميتوانند از سوي هر کسي براي مختل کردن تلاشهاي ارتباطي، امور مدني يا اطلاعرساني استفاده شوند و ترس را در جامعه القا کنند؛
براي مثال، در همين ماه جاري در بخشي از گزارش برخي از روزنامهها و سايتها بعد از برگزاري نوبت اول آزمون سراسري 1402 (نوبت دي ماه)، ادعا شده است که سؤالات آزمون سراسري، چند روز پيش از برگزاري آزمون منتشر شده، اما اکنون مشخص شده است که اين ادعاها کذب محض بوده است. يکي از روزنامهها در ادعايي مضحک در يک گزارش آورده است:
«… ذکر اين نکته مهم است که بيش از سه روز پيش، سؤالات به دست خبرنگار روزنامه …. رسيد و مساله را با روابط عمومي سازمان سنجش در ميان گذاشت که البته آنها تکذيب کرده و صحت سؤالات را نپذيرفتند. اما با برگزاري امتحانات مشخص شد که انکار آنها بيپايه بود و سؤالات خيلي زودتر از هميشه منتشر شده بود …».
اين در حالي است که خبرنگار اين روزنامه، فقط تصوير جعلي صفحۀ اول دفترچه آزمون گروه آزمايشي علوم انساني را که کوچکترين شباهتي با صفحة اول دفترچه سؤالات آزمون سراسري سال 1402 (که در سيام دي ماه 1401 برگزار شد) ندارد، ارسال کرده بود و بديهي است که تصويري از جلد جعلي که حتي در آن، سال برگزاري آزمون را درست درج نکرده، به صورت ناشيانه از سوي کانالهاي کلاهبرداري فروش سؤال عرضه شده و با کمال تاسف به استناد به همين ادعاهاي کذب، اعتماد عامة مردم و داوطلبان سختکوش را هدف قرار داده است.
ضمناً دفترچه سؤالات آزمون سراسري سال 1402 بلافاصله پس از اتمام آزمون هر گروه آزمايشي، از طريق سايت سازمان سنجش آموزش کشور منتشر گرديده که جلد آن با جلد ارسالي، کاملاً متفاوت بوده است؛ البته جوابيه سازمان در سايت مدّ نظر منتشر شده است. اين تجارب نشان ميدهد که داوطلبان و خانوادههاي آنها بايد سواد رسانهاي خود را ارتقا دهند.
ديجيتالي شدن و گسترش فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات در آغاز قرن بيست و يکم، رسانهها و ارتباط آنها با کاربران را به طور اساسي تغيير داده است؛ به گونهاي که به طور منطقي، اصول اساسي آموزش رسانه را دچا دگرگوني کرده است.
در اينجا ديگر بحث آموزش گيرندگان مهم نيست، بلکه آموزش شهروندان به عنوان مشترياني مسؤول در محيطهاي مجازي و ترکيبي مطرح است. آموزش رسانهاي، در حال حاضر: شامل پديدههايي مانند: شبکههاي اجتماعي، جوامع مجازي، دادههاي بزرگ، هوش مصنوعي، نظارت سايبري و … است که به افراد در استفادۀ انتقادي از انواع دستگاههاي تلفن همراه آموزش ميدهد.
نياز است که رسانهها، بسترهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي وقوع جرم را شناسايي کنند و تمام تلاششان را در جهت پيشگيري از جزم و انتشار واقعيت قرار دهند و با نگاهي همه جانبه به مبحث پيشگيري، براي کاهش زمينههاي وقوع جرم برنامهريزي نمايند؛ علاوه بر اين، ارتقاء سطح سواد رسانهاي مخاطبان رسانهها و کاربران فضاي مجازي و شبکههاي اجتماعي نيز، نقش با اهميتي را در اين زمينه ايفا ميکند.
لازم است که اين مبحث در آموزشهاي رسمي و غيررسمي، در سطح مدارس، دانشگاهها، خانوادهها و کل جامعه نيز مطرح شود و توسعه يابد؛ افزون بر اين، بهتر است که دست اندرکاران رسانهها، در زمينة مسايل و موضوعات حقوقي و قانوني مربوط به جرم و بزهکاري آموزش داده شوند تا در اين زمينهها به آگاه سازي مخاطبانشان مبادرت ورزند.