روش زدن تست ریدینگ درس زبان در کنکور
درک مطلب جزو مباحثی است که اکثر داوطلبان از رو به رو شدن با این متنها ترس دارند و سعی میکنند کل وقت درس زبان را به سوالات لغت، گرامر و کلوز تست اختصاص دهند. در سال های اخیر شاهد این موضوع بودهایم که تعداد لغات خارج از درس متن هایی که در کنکور مطرح می شود افزایش یافته است.
اما به نظر شما باید از روی این سوالات گذشت و به راحتی قید ۴۰ درصد از این درس عمومی را به راحتی زد؟
در نوشته زیر سعی داریم تا با ذکر نکاتی شما را در مواجهه با این متن ها یاری دهیم.
در درجه اول باید به این مسئله علم پیدا کنید که برای پاسخ گویی به سوالات درک مطلب نیاز نیست که کل متن را کلمه به کلمه ترجمه کنید. شما نیاز دارید که به مفهوم کلی متن در درجه اول برسید و سپس به جزئیات آن بپردازید.
اصولاً جملات ابتدا و انتهای هر پاراگراف مفهوم اصلی هر پاراگراف را شامل می شوند بنابراین از آن ها غافل نشوید.
سعی کنید به هر نحوی که امکان دارد و در هر زمانی به دایره واژگان خودتان اضافه کنید. سعی کنید هر لغتی که در هر جایی می بینید به دنبال معنای آن باشید و لغاتی که خارج از کتاب یاد می گیرید را در دفتری یادداشت کنید.
به خواسته های مطرح شده در سوالات به متن مراجعه کنید.
زبان انگليسي من خوب بود؛ البته در حدی نبود که برای اين درس مطالعه نکنم. واژگان کتاب را حفظ کرده بودم و براي يادگيري گرامر هم، به نظر من، توجه به متنهای کتاب بسيار مؤثر است. در سؤالهای درک مطلب هم گاه کلمهای است که معنیاش را نميدانيم و بايد حدس بزنيم. اگر اين گونه سؤالها را بشناسيم و بيشتر روی اين سؤالها کار کنيم، در پاسخگويی به آنها به ما کمک خواهد کرد. خود من گاه پيش میآمد که معنی ترکيبی را متوجه نمیشدم، اما برای درک مفهوم اصلي متن با مشکلی مواجه نمیشدم؛ چون برای پاسخ به درک مطلبها، فهميدن متن کلی و تقسيم بندیهای متن، در درجه اول اهميت است؛ البته دانستن واژگان انگليسی، بخصوص آنچه در گسترۀ کتابهای درسی است، نيز به درک بهتر متنهای انگليسي کمک میکند.
من در درس زبان انگليسی ابتدا ضعف داشتم؛ به صورتي که در اولين آزمون آزمايشی تابستان سال چهارم، زبانم ۴۶ درصد شد. بعد از آن آزمون، تصميم جدی برای ارتقا در درس زبان گرفتم؛ تا اينکه در آزمون سراسری، بيشترين درصد عمومي من در درس زبان انگليسی (۷/۹۴ درصد) شد.
روشهای جديدی که براي پيشرفت زبان پيش گرفتم عبارت بودند از :
دو روز در هفته، آخر شب را به تست «ردينگ» و «کلوز تست» زبان اختصاص ميدادم. اين زمان به غير از اختصاص وقت اصلي براي مطالعه واژگان و قواعد بود.
براي زدن تستهای «ردينگ»، ابتدا يک نگاه بسيار کوتاه به سؤالات ميانداختم و سپس به خواندن متن میپرداختم.
سعی میکردم که هنگام خواندن متن، کلماتی را که معني آنها را بلد نيستم، با توجه به جملات قبل و بعد از آن، معني کنم.
بعد از خواندن متن و زدن تستها، موقع بررسی جوابها، دوباره متن را براي خودم ترجمه ميکردم و با ترجمه اصلي مطابقت ميکردم تا ببينم که تا چه حد درست ترجمه کردهام.
تا سرعتم زياد شود، و نتيجه آن اين شد که در آزمون سراسري، سؤالات زبان را در کمتر از ۱۵ دقيقه زدم.
در مورد «کلوز تست» تست بايد بگويم قبل از اينکه گزينهها را نگاه کنم براي خودم حدس ميزدم که چه کلماتي را ميتوان در جاي خالي قرار داد
مهر و ماه