تقاضاي اجتماعي کنکور
در حال حاضر، دستيابي به آموزش عالي، يکي از مسيرهاي اصلي ورود به عرصة اجتماع و دستيابي به اشتغال، امکان ازدواج و ساير زمينههاي زندگي اجتماعي شده است، و قبولي در آزمون سراسري ميتواند در آيندة شغلي و حرفهاي افراد، عاملي تعيين کننده باشد.
هر ساله خيل عظيم داوطلبان، به منظور ورود به دانشگاه در آزمونهاي ورودي شرکت ميکنند و با توجه به اينکه تنها راه وارد شدن به دانشگاههاي برتر کشور، شرکت در همين آزمونهاي سراسري است، بنابراين، دغدغۀ مهم داوطلبان و خانوادههايشان طي تحصيل دوران متوسطه، وقف آمادگي براي حضور و موفقيت در اين آزمون ميشود؛ همچنان که اين اندازه اهميت، موجب سرمايه گذاري چشمگير خانوادهها براي ورود فرزندانشان به دانشگاه شده و آنها تمام هزينهها را متقبل ميشوند و تلاشهاي خود را بر اين امر متمرکز ميکنند تا فرزندانشان بتوانند به دانشگاههاي برتر کشور راه يابند.
افزايش تقاضا براي ورود به دانشگاه در دهههاي اخير، متاثر از تغييرات سني جمعيت کشور، افزايش شهرنشيني و اهميت داشتن شغل و تاثير داشتنِ مدارک تحصيلي در برخورداري از مزاياي آن، و همچنين کسب منزلت و ارتقاء جايگاه اجتماعي افراد بوده است؛ در واقع، تقاضا براي ورود به دانشگاه را ميتوان به مثابه يک پديدۀ اجتماعي در نظر گرفت؛ از اين منظر که ورود به آموزش عالي، هم تاثير پذير از سرمايۀ اجتماعي، سرمايۀ اقتصادي و سرمايۀ فرهنگي افراد است و هم به صورت متقابل نيز در کسب انواع سرمايه نقش دارد.
در اين گفتار کوتاه، سعيمان بر اين است که گذاري جامعه شناختي بر تقاضاي ورود به دانشگاه به عنوان پديدهاي اجتماعي، با توجه به مفهوم سرمايه، داشته باشيم.
عموماً از سرمايه به عنوان توانايي انسان براي ايجاد ارزش و انجام امور، در جهت رسيدن به اهداف خود ياد ميشود(بيکر، 1382). مفاهيم مرتبط با سرمايه از بعد جامعه شناختي را متفکران بزرگي بيان کردهاند. رابرت دي.پاتنم، دانشمند آمريکايي در رشتۀ علوم سياسي، سهم بسيار بزرگي در معرفي واژۀ “سرمايۀ اجتماعي” به مردم داشته است. او اين واژۀ نسبتاً مبهم را از نظريههاي اقتصادي و اجتماعي وارد فرهنگ عمومي مردم کرد. همچنين اصطلاح “سرمايۀ فرهنگي” نخستين بار از سوي پير بورديو (۱۹۳۰ـ۲۰۰۲) به فرهنگ واژگان علوم اجتماعي و انساني وارد شده است. جيمز کلمن نيز تاثيرات عمدهاي بر مطالعات آموزش و پرورش داشته و در خصوص سرمايۀ اجتماعي و دستيابي به تحصيلات نيز تحقيقات عمدهاي انجام داده است (جان فيلد، 1385)؛ ولي پير بورديو، انديشمند فرانسوي، انواع سرمايه را مورد مطالعه و بررسي قرار داده است.
مفهوم سرمايه در نظام فکري بورديو، در معنايي گسترده تر از حوزۀ مبادلات اقتصادي و داراييهاي مالي به کار گرفته شده است. وي تلاش ميکند با گسترش ارزشهاي فرهنگي و فضاي مردم شناسي، بازار سرمايه و مبادله را بسط دهد ( گرنفل،۱۳۸۹: 170).
بورديو چهار نوع سرمايه را معرفي ميکند.
1) سرمايۀ اقتصادي[1] که ماهيتي کمّي دارد و با پول، ميزان دارايي و اموال، قابل سنجش و اندازهگيري است.
۲) سرمايۀ فرهنگي[2] که مرتبط با تحصيلات ، مدارج علمي، تخصصها مهارتها و… است. سرمايۀ فرهنگي افراد، فقط منابع يا سرمايۀ مادي آنها را منعکس نميکند، بلکه با توجه به شرايط خانوادگي و آموزش مدرسهاي افراد ميتواند تا حدي مستقل از داراييهاي مادي عمل کند و حتي کمبود پول را، که قسمتي از استراتژي فرد يا گروه براي تعقيب قدرت و جايگاه اجتماعي است، جبران نمايد.
۳) سرمايۀ اجتماعي[3]، به طور کلي همان شبکۀ ارتباط اجتماعي و دامنۀ اشخاص ، گروهها يا اجتماعات مرتبط با اشخاص است. اين سرمايه، سرمايهاي از روابط اجتماعي است که در صورت نياز، حمايتهاي سودمندي را فراهم ميکند. سرمايۀ اجتماعي، مجموعۀ منابع مادي يا معنوي است که به يک فرد يا گروه اجازه ميدهد تا شبکۀ پايداري از روابط کم و بيش نهادينه شدۀ آشنايي و شناخت متقابل را در اختيار داشته باشد.
۴) سرمايۀ نمادين[4]، در واقع نوع خاصي از سرمايۀ فرهنگي است که به پرستيژ، منزلت و افتخارات کسب شدۀ افراد در جامعه اشاره ميکند( فيلد، 1385) .
آنچه در اين گفتار حايز اهميت است، اين است که ورود به دانشگاه (و ادامۀ تحصيل در مقاطع تحصيلات تکميلي)، در ايران پديدهاي اجتماعي تلقي ميشود و به نوعي تمام طول دوران زندگي فرد و خانواده را متاثر ميکند. آنچه تقاضاي ورود به دانشگاه را در سالهاي اخير چالش برانگيز کرده است، اين است که داوطلبان و خانوادههايشان، تنها راه ممکن براي کسب سرمايۀ فرهنگي و اجتماعي را در ورود به دانشگاه ميدانند و تمام انرژي و تمرکز خود را در طول دوران تحصيل، به اين موضوع اختصاص ميدهند؛ البته اين موضوع، بسيار مورد توجه محققان بوده است و مطالعات نشان دهندۀ آن است که بين انواع سرمايه و موفقيت تحصيلي، همواره يک رابطۀ دو سويه برقرار است؛ ولي چنانچه تقاضاي اجتماعي با همين رَوند ادامه داشته باشد، مسلماً ظرفيتهاي اشتغال، پاسخگوي اين حجم از فارغالتحصيلان دانشگاهي نخواهد بود، و نه تنها ورود به دانشگاه به کسب سرمايۀ اقتصادي( پول يا شغل) منجر نميشود، بلکه کسب سرمايۀ اجتماعي و فرهنگي(شبکۀ روابط و منزلت) را نيز در پي نخواهد داشت و چالشهاي بسياري را در سطح اجتماعي و فردي به همراه خواهد داشت. به عنوان راهکار، اين موضوع حايز اهميت است که گفته شود با توجه به تغييرات کسب و کار و تعريف شغل در دنياي جديد که متاًثر از جهاني شدن است، بايد در اين نگرش که تنها راه کسب انواع سرمايه، ورود به دانشگاه است، بازنگري شود و داوطلبان و خانوادههايشان ميبايست آگاه باشند که آيندۀ پيشِ رو، مبتني بر کسب مهارت است.
منابع:
بيکر، واين (1382). مديريت و سرمايۀ اجتماعي، ترجمۀ مهدي الواني و محمدرضا ربيعي. تهران: سازمان مديريت صنعتي.
فيلد، جان (1385). سرمايۀ اجتماعي، ترجمۀ جلال متقي. تهران: انتشارات مؤسسۀ عالي پژوهش تامين اجتماعي.
گرنفل، مايکل (۱۳۸۹). مفاهيم کليدي پيربورديو. ترجمه محمد مهدي لبيبي. چاپ اول،تهران: نشر افکار.
[1]Economic capital
[2]Cultural capital
[3]Social capital
[4]Social capita